برچسبها:
برچسبها:
فراغت شامل فعالیت هایی جدا از اجبارهای شغلی، خانوادگی و اجتماعی است كه در آن فرد فقط به میل خود عمل می كند. در نتیجه فراغت، كار یا بیكاری نیست، بلكه یك تجربه با ارزش زندگی است و به قول ارسطو، فراغت جدی ترین مشغله انسان است. پركردن اوقات فراغت دانش آموزان در فصل تابستان گاه به معضلی جدی برای والدین تبدیل می شود. اگر از اوقات فراغت تابستان به خوبی استفاده شود، می تواند به دورانی اثرگذار در زندگی حال و حتی آینده كودكان و نوجوانان تبدیل شود، ولی در بسیاری از مواقع چنین اتفاقی نمیافتد. تا نیمه های شب پای تلویزیون نشستن، ساعت ها بی هدف پشت رایانه بودن، صبح ها تا دیر وقت خوابیدن و بخش عمده روز را با كسالت سپری كردن یك مشكل بارز از نحوه گذران اوقات فراغت دانشآموزان در شهرهاست.
تحقیقات اجتماعی نشان می دهد یكی از عوامل مهم بزهكاری در نوجوانان خالی بودن اوقات فراغت آن هاست و در این ایام است كه زمینه های پذیرش رفتارهای ناهنجار، اعتیاد و انجام جرایم شكل می گیرد. كمال مطلوب اجتماعی در این مورد آن است كه تمام وسایل مادی، معنوی و فضای سالم جهت بهره جویی عمومی آماده شود و با حذف زمینه های فقر اقتصادی، فرهنگی و تربیتی، انگیزه های سالم در میان طبقات مختلف جامعه پرورش یابد. جهت پر كردن اوقات فراغت بچه ها نباید آن ها را با اصرار به كلاس فرستاد، بلكه می توان از خودشان پرسید كه چه چیزی خستگی شان را برطرف میكند و آن ها را به سمت كارهای مورد علاقه شان سوق می دهد. اوقات فراغت به نظر بعضی از والدین و مسئولان چیزی زاید است .طبیعی است كه اگر برای اوقات فراغت بچه ها هدف گذاری نشود، به طور حتم این اوقات زاید به نظر می رسد و والدین روزشماری می كنند كه تابستان هر چه زودتر به پایان برسد. برنامهریزی اوقات فراغت نمی تواند چیزی مستقل و بی ارتباط با سایر اوقات باشد، بلكه باید در كنار برنامه كلان زندگی، مفید، راه گشا و زمینه ساز باشد. در غیر این صورت خواه ناخواه بخش هایی از عمر پر ارزش انسان در وادی پوچی و بیثمری از بین می رود و صرف كارهای بیهوده می گردد. یكی از روش هایی كه می تواند اوقات فراغت افراد جامعه را زیر پوشش قرار داده و بسیاری از ضعف ها و كمبودهای جسمانی و روانی را رفع و درمان كند، ورزش و تفریحات سالم است. تربیت بدنی و ورزش گذشته از جبران ضعف ها و حفظ تندرستی افراد، آنان را برای زندگی، تلاش و اهداف مشترك آماده می سازد.
استفاده از بازی در اوقات فراغت فرصتی را برای پیشرفت فرد فراهم می نماید. یكی از مهم ترین نعمت ها، نعمت تندرستی و سلامت است كه می تواند در موفقیت انسان عامل مهمی باشد. خانواده و یا در واحد بزرگ تر جامعه تنها زمانی قادر خواهد بود راه ترقی و تكامل را طی كند كه متشكل از افرادی سالم، با ارزش و پاك باشد. نكته مهم این است كه همه افراد جامعه از كودكان تا بزرگسالان باید بیاموزند كه تندرستی پدیدهای است كه عوامل مختلفی در حفظ، بقاء و یا از بین رفتن آن دخالت دارند و تربیت بدنی عامل بسیار مهم و ارزندهای است كه می تواند به عنوان یك وسیله آموزش عملی و واقعی مفهوم و اعتقاد به تندرستی را در افراد ایجاد نماید. در آموزش و پرورش نیز نخستین هدف، رشد ابعاد گوناگون شخصیت فرد از جنبه های جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی است. ورزش و هدف تربیتی آن، یادگیری مهارت های رفتاری را باعث می شود و با چنین تعبیری ورزش به عنوان یك وسیله كمك كننده عملی، پیوسته با تربیت همراه است. معلمان ورزش باید كودكان و نوجوانان را تشویق كنند تا در اوقات فراغت به فعالیت های ثمربخش و سودمند بپردازند. مربی علاوه بر آموزش بازی و انواع مهارت های ورزشی به دانشآموزان، باید فعالیت های ورزشی را برای آن ها لذت بخش كند، زیرا لذتبخش بودن ورزش موجب می شود كه كودكان در اوقات فراغت، خود بخود بدان روآورده و بدین ترتیب در آن ها انگیزه استمرار فعالیت های ورزشی ایجاد می شود. به هنگام اجرای فعالیت های ورزشی در اوقات فراعت، باید كودكان و نوجوانان را با ورزش های گروهی آشنا كرد تا در موقعیت های مختلف بتوانند از آن استفاده كنند. آشنایی كودكان و نوجوانان به مقررات ورزشی و اجرای آن در بازی های ایام فراغت ضروری است، زیرا لازم است فرصت استقلال فكری و تصمیم گیری به كودكان داده شود تا در چنین فعالیت های مهمی شركت كنند و اِعمال مدیریت و همكاری با دیگران را به طور عملی تمرین كنند.
كودك یا نوجوان باید خود را بشناسد، او می تواند از طریق تجربه های صحیح ورزشی، خود را بشناسد و به قدرت ذهنی و جسمی خود پی ببرد. در امر تربیت، نه تنها شناخت كودك از دیدگاه مربی مهم است بلكه "خویشتن شناسی" كودك از نظر خود و در ارتباط با دیگران اهمیت خاصی دارد. خودشناسی موجب می شود كودك بتواند به موفقیت خود در اجتماع و ارتباط با دیگران، بیشتر پی برده و دریابد دیگران او را چگونه می بینند، در نتیجه نسبت به حدود توانایی، استعدادها، قدرت های ذهنی و جسمی خود شناخت صحیح تری پیدا میكند؛ به عبارت دیگر، در شناخت خود به واقعیت نزدیك تر می گردد و این خودشناسی عامل مهم در امر یادگیری است. زمانی كه كودك احساس كند او را دوست دارند، به او احترام می گذارند، مورد قبول اطرافیان و نزدیكان است و موفقیت هایش بر شكست هایش فزونی دارد، در راه استقرار و پی ریزی خودشناسی مفید و مطلوب قرار گرفته است. هیچ چیز به اندازه موفقیت، موجبات پیشرفت كودك را فراهم نمی آورد و موجب خودشناسی مطلوب او نمی شود. تربیت بدنی فرصت های زیادی برای كودك فراهم می سازد تا او بتواند خود را نشان دهد، در انجام كارها توفیق یابد، حس ابتكار در او تقویت شود و در محدوده توانایی های ذهنی، جسمی، عاطفی و اجتماعی خود تجارب و پیشرفت هایی به دست آورد. كودكان و نوجوانان از طریق ورزش و تربیت بدنی در برابر صفت های منفی ایستادگی پیدا خواهند كرد. از آن جا كه سراسر زندگی مبارزه و مسابقه است، اجرای مسابقه و گنجاندن آن در برنامه های ورزشی كودكان، نباید نادیده گرفته شود. مسابقه با همسالان اگر بر مبنای صحیحی برنامه ریزی شده باشد از نظر تربیت و پرورش كودك، مهم و مفید است. كودكان به طور طبیعی میل دارند خود را با دیگران مقایسه كنند و نه تنها از آنان باز نمانند بلكه از دیگر همسالان و همكلاسان خود چندین گام جلوتر قرار بگیرند. این برتری باید در مسیر تربیتی قرار گیرد تا از رقابت های نادرست، مخرب و مضر جلوگیری به عمل آید. كامیابی هر كودك باید با توجه به توانایی های خود او سنجیده شود نه نسبت به دیگر كودكان هم سن او. باید به كودكان یاد داد در انجام مسابقه های ورزشی، بدون توقع پیروزی حتمی، بیشترین سعی خود را به كار گیرند.
این امر باعث می شود، كودكان در صورت باخت مسابقه، زیاد مأیوس نشوند. تمرین های منظم فعالیت بدنی به كودكان و نوجوانان كمك می كند تا استخوان ها، عضلات و مفاصل سالمی داشته باشند؛ وزن بدن شان متناسب باشد و نیز فعالیت های بدنی در عملكرد قلب و ریه نیز تاثیر بسزایی دارد. این امر در ایجاد هماهنگی حركت مشاركت نموده و به پیشگیری و تنظیم اضطراب و افسردگی كمك می كند. بازی ها و سایر انواع فعالیت های بدنی به نوجوانان این فرصت را می دهد كه خود باوری و اتكاء به نفس داشته باشند و لذت موفقیت و مشاركت و اتحاد جمعی را احساس كنند. این اثرات مثبت هم چنین به كاهش خطرات ایجاد شده به وسیله روش های زندگی پر استرس و بی تحركی كه در نوجوانان امروزی بسیار شایع است كمك می كند. پرداختن به فعالیت بدنی هدایت شده می تواند باعث پرورش سایر رفتارهای بهداشتی مثل پرهیز از سیگار، مواد مخدر و رفتارهای خشونت بار گردد و نیز كودكانی كه فعالیت بدنی بیشتری دارند نتایج تحصیلی بالاتری نیز كسب كردهاند. هم چنین بازی های گروهی باعث تعامل اجتماعی مثبت می شود. الگوهای فعالیت بدنی كه در دوران كودكی و بلوغ كسب می شوند بیشتر در طول زندگی هر فرد باقی می مانند بنابراین باعث فراهم آمدن پایهای فعال و سالم در زندگی می شوند؛ برعكس، عادات غیر سالم مثل زندگی بیتحرك، تغذیه نامناسب و سوءمصرف مواد كه در دوران نوجوانی به وجود بیایند در دوران بزرگسالی نیز معمولاً ادامه می یابند. تربیت بدنی و ورزش راه گریختن از ناتوانی و تنبلی و در نتیجه كسب شادمانی است. برنامه فعالیت های ورزشی، باید با در نظر گرفتن استعدادهای ذهنی، جسمی و نیازهای تربیتی كودكان، انتخاب شود تا بیشترین تأثیر تربیتی را در پی داشته باشد. برنامه تدوینی ورزش باید دارای ویژگی های زیر باشد:
1. متناسب با رشد، نمو و آمادگی جسمانی كودك باشد.
2. همه جانبه و وسیع باشد و مهارت های لازم را در كودكان ایجاد كند.
3. اوقات فراغت كودكان را در برگیرد تا چنین فرصت هایی را به بیهودگی نگذرانند.
4. متنوع و متناسب با نیازها، خصوصیات، قدرت و طبیعت كودكان تدوین شود و حركت های پایه و اصلی، حركت هایی همراه با آهنگ، شیرین كاری ها، بازی های گروهی و مسابقه های ورزشی را شامل شود.
5. با توجه به اختلاف های فردی و استعدادهای مختلف كودكان تنظیم شود، به طوری كه كودكان ماهر، متوسط، ضعیف و حتی عقب مانده را در بر گیرد.
6. معنویت، صفات انسانی و ارزش های تربیتی را در افراد تقویت كند.
7. متناسب با كارایی بدن و همراه با ایجاد مهارت های لازم در افراد باشد.
8. متضمن پیشرفت تدریجی و قدم به قدم كودكان باشد، چرا كه موفقیت و پیشرفت عامل اساسی تداوم زندگی است.
9. برنامه آموزش بهداشت و تربیت بدنی باید در كنار هم تدریس شوند زیرا آموزش بهداشت ورزشی در برنامه های آموزشی اهمیت ویژهای دارد.
منبع تيبيان
برچسبها:
به وسیله این بازی ،کودک مفهوم نظم را درک می کند و تفکر منطقی در او ایجاد می شود. حس کنجکاوی کودک را تحریک می کند
و او را وادار می سازد تا قوای ذهنی خود را در جهت رسیدن به هدف به کار گیرد.
این بازی به کودک می آموزد که چگونه از راه منطقی به حل مسائل بپردازد.
کودک ،با استفاده از پازل های مکعبی ، مفهوم سطح و حجم و ارتفاع را یاد می گیرد.
پازل از تصویر های سه یا چهار تکه شروع می شود تا عکس های پیچیده تری که بیست و چهار یا سی و شش قطعه را در بر می گیرد،درست می شود.
در عرضه پازل باید توجه داشت که با میزان سن کودک تهیه شود. پازل نباید آنقدر سخت با شد که کودک را ناامید سازد و نه آنقدر راحت که حوصله کودک سر رود ودر او ایجاد خستگی کند بلکه باید کودک را به مبارزه فرا خواند.او پس از کمی تلاش بتواند بر آن فایق آید تا برایش جذاب و شیرین باشد.
دقت داشته باشید که شکست کودک در بازی نباید از سه یا چهار مرتبه بیشتر باشد وگرنه برای شخصیت و سلامتی روانی کودک مضر است.
برای کودکان کوچکتر ابتدا باید از پازل های جا گذاردنی برای آموزش آنها استفاده کرد. چون حتی زمانی که کودک قادر به درک قسمت های مختلف نیست به وسیله آزمایش و خطا به راحتی می تواند جای واقعی آنها را پیدا کند.
اهداف و فواید پازل
- موجب پرورش دقت بینایی و حس بساوایی کودک می شود.
- تشخیص فرم،اندازه،رنگ، شکل
- پرورش قوه ی تکلم و افزایش دامنه واژگان جدید.
- موجب پرورش دقت و حافظه کودک می گردد.
- کودک یاد می گیرد اجزا هستند که شکل واقعی و اصلی را تشکیل می دهند.
- کودک برای کامل کردن مجبور است شکل اصلی را به خاطر بسپرد و جهت خطوط را دنبال کند.مهارت در این کار به یادگیری خواندن و نوشتن کمک می کند.
برچسبها:
محمدعلی محمدیان» معلم کلاس دوم دبستان شیخ شلتوت شهر مریوان برای همدردی با «ماهان رحیمی» دانش آموز سرطانی خود موهایش را تراشید. موهای ماهان به علت عوارض ناشی از مصرف دارو و شیمی درمانی ریخته بود.
این معلم دلسوز که هدفش از این کار را روحیه دادن به ماهان و ابراز همدردی با او عنوان کرده بود، گفته بود: «خوشحالم از اینکه با این حرکت هرچند کوچک توانستهام روحیه دانشآموزم را تقویت کنم.این کار را برای فعال شدن ماهان در کلاس درس و جلوگیری از گوشهگیری او انجام داده ام.»
حالا اما ماهان 8 ساله، غیر از معلمش که برای همراهی با او، موهای سرش را از ته تراشیده، دوستان همکلاسی اش را هم کنار خودش دارد. دوستانی که آنها هم همه موهای سرشان را تراشیده اند تا کلاس معروف ماهان و معلمش در مریوان، یک بار دیگر خبرساز شود.
این عکس، قطعا یکی از دوست داشتنی ترین عکس های سال خواهد بود. عکسی که همه بچه ها شبیه هم اند. حالا ماهان دیگر تنها نیست و غیر از معلم فداکارش، یک کلاس پر از همکلاسی های دوست داشتنی هم دارد.
کلاسی که همه بچه هایش در درس «انسان بودن و فداکاری» آقا معلم، نمره 20 گرفته اند.
برچسبها:
رنگ در نقاشی کودکان
کودک در نقاشیهای خود به دو صورت از رنگ استفاده می کند؛ یکی نمونه سازی عینی (طبیعی ) مثلاً رنگ آبی برای دریا، رنگ سبز برای چمن و رنگ زرد برای خورشید؛ ودیگر استفاده روانشناختی از رنگ، به این صورت که کودک از طریق رنگ به برون ریزی عواطف و احساسات خود می پردازد. مثلاً برای تجسم حوادث و یا موجودات اطراف خود از رنگهایی کمک می گیرد که به طور ناخود آگاه به ذهن متبادر می شوند و قانون و قاعده خاصی ندارند. به عنوان مثال برای نشان دادن مهربانی یک شخص او را به رنگ سبز، رنگ آمیزی می کند و یا عصبانیت شخص دیگر را با رنگهای سیاه و سرخ نشان می دهد .
بسیاربجاست که کودک را به سوی رنگهای قراردادی و طبیعی هدایت نکنیم؛ چرا که از این طریق طبیعت درونی کودک را نادیده گرفته ایم و او را وادار کرده ایم رنگی را که نشان دهنده حالت روانی اوست، تغییر دهد و یا دست بزرگترها زیبایی کار خود را از بین ببرد. البته شناخت رنگ برای بچه ها ضروری است؛ اما تحمیل رنگ به آنان که کدام رنگ را به کارببرند ضرورتی ندارد. چرا که کودکان دیر با زود یاد می گیرد که هرچیز رنگ مخصوص به خود را داراست.
نقاشی از روی مدل
بسیاری از والدین یا معلمین، نقاشی کودکان را به کپی کردن محدود می کنند. برای کودکان کوچکتر معمولاً از آلبومهایی استفاده می شود که کودک باید یک شکل را از روی یک شکل رنگ شده آن رنگ آمیزی کند. و یا از روی شکل دیگری، شکل ناقصی را تکمیل کند. کودکان بزرگتر نیز از منظره یا صورت کپی می کنند و به این صورت است که والدین و معلمان تصور می کنند آموزش واقع گرایانه که بر اساس آن کودک حقیقت بیرونی را با شکل های " منظم " و رنگهای " دقیق " یاد می گیرد، باید تعلیم داده شود.
نقاشی وسیله ای بیانی است که به کودک اجازه می دهد خود را از تنش ها رها کند. این رهایی از دلهره ها و تنش ها هنگامی صورت می گیرد که نقاشی از ناخودآگاه کودک سرچشمه گرفته باشد؛ بنابر این اگر کودک را وادار کنیم نقاشیهایش را براساس تعالیم ما تصحیح کند و او را تشویق به کپی کردن از روی مدلهای نقاشی کنیم اشتباه بزرگی مرتکب شده ایم.
همچنان که اشاره کردیم، در نقاشی کودک، خطی که بر تصویر صورت برادر کشیده شده است ویا حذف قائل شدن، بکار گیری رنگ، از بین بردن و یا بیش از حد بزرگ جلوه دادن بعضی حوادث همگی حکایت از نشانه ها و علائمی می کنند که دارای معانی روشن هستند و بزرگسالان با کمی دقت قادر به مشاهده و تعبیرآن می شوند.
نادیده گرفتن این ندای کمک و یا سرکوب کردن آن با عمل کسل کننده کپی برداشتن و رسم هندسی کشیدن، به معنی رها کردن کودک به حال خود و یا مجبور کردن او به ورود زود رس به نوعی زندگی ریا کارانه و سرکوبگر است.
منابع :
1- ارزشیابی شخصیت کودکان بر اساس آزمونهای ترسیمی، دکتر پریرخ دادستان، انتشارات رشد، چاپ دوم، تهران 1376
2- نقاشی کودکان و مفاهیم آن، آناالیوریو فراری، ترجمه عبدالرضا صرافان ، انتشارات دستان ، چاپ چهارم، تهران 1371
3- نقاشی و کاربرد تست در خانواده ، پ . دادستان – م منصور، انتشارات رشد، چاپ اول، 1371
4- نقاشی و نوشته های کودکان، کاوه داداش زاده، انتشارات گوتنبرگ ، چاپ اول، 1372
صدای نقاشیش را می شنوی؟
شما چقدر به نقاشی های با معنا و بی معنای فرزندتان علاقه نشان می دهید؟ هیچ می دانید پشت همین خط خطی های درهم و لابه لای همین تصاویر ساده، دنیایی از رمز و راز نهفته است؟
اولین تلاش های کودک در زمینه نقاشی به میل ذاتی او برای اثرگذاری و لذت بردن از کارهای خود ساخته نشأت می گیرد. در یک سالگی مداد در دست می گیرد و بدون کشیدن تصویر خاص با آن روی کاغذ می کوبد. بتدریج خط خطی های او هدفدار شده و در ذهن تصویری از واقعیات را می کشد و پس از آن با کشیدن دایره، نمادی از ضرورت انسان را ترسیم می کند.
چگونگی تفسیر نقاشی
نقاشی برای کودک وسیله ای است برای بیان زندگی عاطفی او هنگامی که کودک با آزادی و دلخواه خود نقاشی می کند در واقع حالت روحی و احساسی زمان حاضر و احساسات ژرف خود را بیان می کند. کودک به کمک نقاشی دلهره های درونی اش را آشکار می سازد و اثر آن را کاهش می دهد.
پاک کردن های مکرر و از سرگیری و تکرار می تواند حس حقارت را در کودک بازگو کند.
عدم حضور کودک در نقاشی هایش نشان از عدم راحتی او در خانواده و یا تمایل به تغییراتی در سن و جنس اوست. خطوط موج دار نشان از اضطراب کودک است. نقاشی های مینیاتوری گویای ضعف اعتماد به نفس و نقاشی خیلی بزرگ، نیاز به توجه و گاه اعتماد به نفس را در او می نشاند.
تصویر فرد با دهان بزرگ، نشان از فریاد کشیدن و شکایت از نا ملایمات است و یا فقدان گوش در نقاشی علائمی از انتقادات و اوامر و نواهی زیاد اطرافیان به اوست، که تمایل به شنیدن آنها را ندارد. اگر کودک نقاشی را در حاشیه کاغذ می کشد وابستگی او به والدین را می رساند و در صورتی که کودک خود را با فاصله از پدر و مادر ترسیم می کند، نشانه تنهایی و دوری بیشتر او از والدین است.
حتی ترتیب زمانی ورود اعضاء خانواده به نقاشی نیز ارزش شخصیتی افراد را نشان می دهد. تشدید رنگ آمیزی در یک ناحیه، تمرکز نیروی روانی و وجود احساسات نسبت به آن ناحیه را می رساند. پرکردن افراطی صفحه با ترسیم لکه های برف یا باران گاه نشان از تنش و اضطراب است.
هویت آدمک در نقاشی می تواند آرمان های فرد را برساند. کشیدن سر کوچک زمینه افسردگی و بی ارزشی خود، چشمان بزرگ کنجکاوی را و چشم کوچک درونگرایی و گاه امتناع از دیدن را می رساند. کشیدن دست در جیب یا پشت سر می تواند نشان از ناتوانی در برقراری ارتباط یا تمایل به پنهان کاری باشد.
در نقاشی کودکان با خشونت، خطوط نقاشی زاویه دار و پررنگ است، دندان کشیده می شود، شانه ها پهن است، مشت ها گره خورده است، رنگ های تند و همراهی قرمز و سبز یا توأم با سیاه دیده می شود. پاک کردن های مکرر و از سرگیری و تکرار می تواند حس حقارت را در کودک بازگو کند.
او را تشویق کنید
لازم است والدین، نقاشی را در کودک تشویق کنند. اگر کودک در نقاشی خود مورد تمسخر قرار گیرد ، قطعاً از نقاشی دلزده می شود. لذا تشویق او به نقاشی ضروری است. چرا که نقاشی وسیله ای برای بروز خلاقیت کودکان است. تشویق مهم ترین و اولین و آخرین راهکاری است که بیشتر روانشناسان آن را به والدین توصیه می کنند. حتی اگر فرزند شما کپی می کند و علاقه ای به نقاشی ندارد، هرگز او را مجبور به کاری نکنید.
کشیدن سر کوچک زمینه افسردگی و بی ارزشی خود، چشمان بزرگ کنجکاوی را و چشم کوچک درونگرایی و گاه امتناع از دیدن را می رساند
بلکه با توسل به معجزه تشویق او را در راهی که مناسب می دانید هدایت کنید. ساعاتی را با او نقاشی کنید. البته هر کدام برای خود چیزی بکشید. به یاد داشته باشید که همواره در نقاشی کودکان بیش از آنچه نتیجه کار مهم باشد، اجرای آن اهمیت دارد. کودک باید توانایی کسب تجارب مخصوص خود را و نه تجارب ما را داشته باشد. با دیدن نقاشی او چنان شعف داشته باشید که بیش از آن ممکن نباشد. نقاشی او را قاب کنید تا او متوجه اهمیت کارش باشد.
اسپنسر می نویسد: "اگرچه اثبات درستی و صحت نقاشی های ناخودآگاه ، سخت و دشوار است ، لیكن این نقاشی های مبهم نمای جالب و ارزشمندی از افكار و شخصیت افراد را به دست می دهد".
پیشنهاد می كنیم اگر این بار شما نیز چنین نقاشی هایی را كشیدید ، آنها را دور نیندازید . می توانید نقاشی هایتان را با نمونه های زیر مقایسه كنید و ببینید چه خصوصیات و روحیاتی دارید .
برچسبها:
خطوط در نقاشی کودک
خطوط نازک و هماهنگ در نقاشی کودک نشان دهنده ی سازگاری کودک است.
خطوط کوچک وفشرده نشانه ی ناراحتی درونی کودک است.
خطوط مارپیچ نشانه ی پرخاشگری در کودک است.
خطوط نازک وملایم احساسات عاطفی کودک را میرساند.
خطوط کوتاه خجالتی بودن و خطوط کمرنگ کمبود جوش وخروش را میرساند.
اگر در صفحه نقاشی بیشتر از نصف صفحه خالی بماند ونقاشی کوچک باشد نشانه ی اعتماد به نفس پایین کودک است.
اگر کودک مرتب نقاشی کند وپاک کند نشانه ی ترس و اضطراب درونیست.
در مورد نقاشی خانه اگر در وپنجره ای برای خانه نکشد نشانه ی وابستگی شدید به مادر است
بهترین نقاشی که نشانه ی روان سالم در کودک است کشیدن خانه با دود کش و پنجره ودر و پرده و آنتن است.
خورشید در نقاشی کودک نماد پدر است .خورشید با چشم و ابرو رابطه ی خوب با پدر را میرساند و خورشید سیاه تیرگی رابطه با پدر را میرساند.
اگر کودک آدمکی را نقاشی کند:
سر بزرگتر از بدن ناسازگاری کودک را میرساند.
سر به تنهایی بدون بدن اضطراب را میرساند.
سر کوچک با تن بزرگ نشاندهنده ی دروغگو بودن کودک است.
بچه های با مشکل وسواس برای آدمکها انگشت نمیگذارند.
در نقاشی کودکان زمین نماد ثبات، آسمان نماد همت و پاکی، ماه وستاره نماد خلا و نیستی، ماشین نماد قدرت، گل نماد مسایل جنسیست خصوصا گل رنگی!، ابر نماد پنهان کاری، تپه نماد وابستگی به سینه مادر و کوه نماد استقامت است.
1ـ خورشید و ماه
در اغلب نقاشیهای كودكان، خورشید دیده می شود. خورشید نشانه ی امنیت، خوشحالی، گرما، قدرت و به قول روانشناسان خورشید به معنی پدر است. وقتی رابطه كودك و پدر خوب است كودك خورشید را در حال درخشیدن می كشد و وقتی رابطه ی آن دو مطلوب نیست كودك خورشید را در پشت كوه ناپدید می كند.
ترس كودك از پدر به رنگ قرمز تند و یا سیاه در نقاشی دیده می شود. البته با یك نقاشی ما به قضاوت نمی پردازیم بلكه باید چندین نقاشی كودك را بررسی كرد. ماه نشانه ی نیستی است. اغلب كودكان ماه را كنار قبر و قبرستان می كشند. كودكان در نقاشی خود ماه را با مرگ معنی می بخشند.
2ـ آسمان و زمین
آسمان به معنی الهام و پاكی است. ولی زمین به معنی ثبات و امنیت می باشد. كودكان خیلی كوچك هیچ وقت خطی برای نشان دادن زمین ترسیم نمی كنند، ولی در سن 5 یا 6 سالگی كه آغاز به درك دلایل منطقی می كنند به كشیدن زمین نیز می پردازند.
3ـ اتومبیل
درجامعه ی امروزی ماشین نشانه قدرت است، به همین دلیل در نقاشیهای كودكان مخصوصاً پسر بچه ها ماشین زیاد دیده می شود. وقتی یكی از اعضای خانواده كه اغلب پدر و گاهی خود كودك است، رانندگی می كنند، از دیدگاه برون فكنی اهمیت پیدا می كند. بیشتر نوجوانان به بهانه ی اینكه كشیدن تصویر آدم حوصله شان را سرمی برد یا سخت است، از كشیدن شكل آدم خودداری می كنند اما به اعتقاد پژوهشگران ترجیح دادن كشیدن ماشین در این دوره خود به خود نشان دهنده ی وابسته بودن شخص به دنیای خارج و زندگی ماشینی است. البته این مسائل بستگی به سن، فرهنگ و عوامل ذهنی و… نوجوان دارد.
4ـ حیوانات
اگر در نقاشی كودك شما تصاویر حیوانات دیده می شود ، ممكن است دلایل مختلفی وجود داشته باشد كه شما با صحبت كردن با كودك پی به آن می برید. كودكی كه در روستا زندگی می كند و یا حیوانات خانگی دارد و یا عاشق حیوانات باشد و یا حتی زیاد به باغ وحش برود طبیعی است كه حیوان بكشد. پس فرهنگ و طرز زندگی كودك در خانواده از اهمیت زیادی برخوردار است. اگر كودك به نوعی با حیوانات رابطه نداشته باشد و حیوان برای او در دسترس نباشد تصویر حیوان در نقاشی او اهمیت خاصی پیدا می كند. گاهی ممكن است كودك احساس گناه و تقصیری را كه تجربه كرده و جرأت نكرده آن را ابراز كند در نقاشی و در قالب حیوان نشان دهد. مثلاً كودكی ممكن است به دلیل اینكه دیشب درجایش خرابكاری كرده و سرزنش شده ، احساس گناه كرده باشد و در نقاشی اش شكل حیوان خاصی را مثل مارمولك بكشد. كشیدن حیوانات درنده نشانه ی فشارهای درونی مخفی كودك است. مثلاً كودكی كه نسبت به برادر كوچكتر تازه به دنیا آمده اش حسادت می كند، در نقاشی ممكن است گرگ بكشد كه این نشان دهنده ی ترس و دلهره ی كودك از تازه وارد كوچولو است.دوستان خوبم، توجه داشته باشید كه در تجزیه و تحلیل نقاشی كودكان كه كاری بسیار ظریف و حساس است چون یك كار تخصصی و تجربی است شما رأی قطعی نمی دهید. كودك شما باید خودش به میل خودش موضوع نقاشی را اتنخاب كند. شما نباید بالای سر او بنشینید و به او مداد رنگی به میل خودتان بدهید. او در نقاشی كردن باید آزادی كامل داشته باشد. در پایان نقاشی از كودك بخواهید كه در مورد تصاویر كشیده شده برای شما حرف بزند. این گونه اطلاعات به شما در تجزیه و تحلیل نقاشی كودك كمك می كند. كودكان را به كشیدن تشویق كنید اما آنها را مجبور نكنید كه همین الان برای شما نقاشی بكشند.
سر درآوردن از دنیای نقاشی بچهها
بچهها معمولاً در یک سالگی قلم به دست میگیرند و با آن به کاغذ ضربه میزنند، بدون آنکه بتوانند اثری روی کاغذ به جا بگذارند. کمکم در حوالی 18 تا 20 ماهگی، موفق به کشیدن خطوط میشوند و میل ذاتیشان به اثرگذاری و لذت بردن از کارهای خودساخته، مهمترین عامل در بروز شکلگیری این خطوط است. آن خطخطیهای اولیه به مرور زمان، معنا و مفهوم بیشتری پیدا میکنند و در حدود سه سالگی، دیگر خطنگاری کودک فقط برای لذت بردن از حرکت یا فشار مداد روی کاغذ نیست، بلکه او سعی میکند با ترسیم تصاویر، احساسات درونیاش را متناسب با تجربههای زندگی کوتاهمدتش بروز دهد. از پنج شش سالگی به بعد، کودک قدرت و توجه بیشتری برای نظارت بر واقعیات بیرونی پیدا میکند و چون لغات بیشتری آموخته، بهتر از قبل میتواند اختلاف اشیا را با هم درک کند. او در این دوران، فقط جنبههایی از اشیا را ترسیم میکند که خودش شناخته، و نه آنچه در ظاهر میبیند. بنابراین نقاشی در این دوران، ترسیمی است از چیزهایی که برایش مهماند، حتی اگر در واقعیت قابل رویت نباشند. وقتی پای ارتباط نقاشی و خلاقیت بچهها به میان میآید، علیمحمد جزایری، مدرس آموزش هنر به کودکان، میگوید: «منحنی خلاقیت تا 9 سالگی سیر صعودی دارد و بعد از آن، سیر نزولی.» او انضباط حاکم بر مدرسه، فرایند بلوغ بچهها، توجه به جنس مخالف و یادگیری روشهای جدید برای بروز احساسات و ذهنیات را از مهمترین دلایل کاهش منحنی خلاقیت کودکان بیان میکند و میگوید: «به همین دلیل، نقاشی یک جوان 18 ساله از یک شیء مانند درخت، تا حدود زیادی شبیه آخرین نقاشیهای او از همان شیء در سن 12 تا 13 سالگی است.»
نقاشی بچهها از محتوا تا عمق
همه نقاشیها دارای عمق و محتوا هستند. محتوا همان موضوع نقاشی است که میتواند آدم، درخت و. . . باشد و عمق، آن مفهومی است که از نقاشی به ذهن میرسد؛ مثلاً، یک آدم خوشحال یا غمگین یا عصبانی. دکتر سهامی، فوقتخصص روانپزشکی اطفال، معتقد است تصویری که کودکان از خودشان میکشند، با تصویری که آنها از خودشان در ذهن دارند، ارتباط مستقیم دارد. او میگوید: «دختربچههایی که همیشه در خانواده، از آنها تعریف و تمجید میشود، معمولاً تصویر خودشان را زیبا و با لباسهای پفدار میکشند و این خیلی خوب است که بچهها خودشان را دوست داشته باشند.» نقاشی کودکان برای روانپزشکان اطفال آنقدر مهم است که گاهی آنها از همین نقاشیها به عنوان یکی تست تشخیصی استفاده میکنند. دکتر سهامی در خصوص این تست میگوید: «ما معمولاً با نقاشی، یک شکل نیمهکاره میکشیم و از کودک میخواهیم آن را ادامه بدهد؛ بچههایی که آن را خوب و قشنگ ادامه میدهند، معمولاً بچههای خوشحال و شادی هستند ولی کودکانی که شکل را تبدیل به یک نقاشی زشت و ترسناک میکنند، معمولاً از وحشتهای مستقیم یا غیر مستقیم رنج میبرند.» اصول تفسیر نقاشی کودکان روانشناسان معتقدند در تمام اجزای نقاشی کودکان، از رنگها گرفته تا خطوط و اندازهها، رازی نهفته است. آنها به عنوان مثال، دقت بیش از حد بچهها را به هنگام نقاشی یا تلاش فوقالعادهشان را برای اینکه هر چیزی سرجای خودش ترسیم شود، نشانهای از استعداد ابتلا به وسواس میدانند. البته چیزی که قبل از تفسیر نقاشیهای کودکان باید در نظر گرفت، توجه به شرایط و امکانات در دسترس آنها است. نمیشود از یک کودک با امکانات محدودتر و در شرایط دشوارتر همان انتظاری را داشت که از کودک دیگری با امکانات بیشتر و محدودیتهای کمتر. اما به هر حال، اصول مشخصی در تفسیر نقاشی کودکان وجود دارد؛ مثلاً گفته میشود که خطوط نقاشی کودک، به تنهایی و بدون وابستگی به محتوای اثر، میتواند بازتاب حالتهای روحی و فکری او باشد؛ به نحوی که خطوط باز و بلند از راحتی و خوشحالی آنها حکایت میکند و در مقابل، خطوط فشرده و کوتاه حاکی از ضعف عصبی آنها است و خطوط کوتاه و ناپیوستهای که احساس میشود کودک در کشیدن آنها دچار تردید شده یا از کشیدن آنها منع شده، نشانه خجالتی بودن او است. فضای نقاشی هم یکی دیگر از ارکان نقاشی است که نشاندهنده نحوه ارتباط و شیوه واکنش نشان دادن کودک به محیط اطراف است. بچههای خجالتی و کم رو که اعتماد به نفس پایینتری دارند، معمولاً ترجیح میدهند در یک کاغذ کوچک یا در گوشه صفحه یا در قسمت محدودی از فضای صفحه نقاشی بکشند. کودکان غمگین و گوشهگیر معمولاً نقاشیهایشان را متمایل به سمت چپ کاغذ میکشند و بچههایی که خطخطیهایشان را در مرکز کاغذ قرار میدهند، معمولاً بر احساساتشان توجه و تمرکز بیشتری دارند. در بیشتر موارد، اولین کسی که کودک در نقاشیهایش شکل او را میکشد، مهمترین فرد از لحاظ عشق و علاقه یا ترس و دلهره در زندگی او است. شکل اول، معمولاً همان کسی است که ذهن کودک را بیشتر از دیگران به خود مشغول کرده است. بچهها این شکل را با دقت زیاد و رعایت جزئیات بیشتری ترسیم میکنند و برعکس، کماهمیتترین فرد برای کودک، یا اصلاً نقاشی نمیشود یا کوچکتر و دورتر از همه و با کمترین جزئیات ممکن نقاشی میشود. اگر کودک، تصویر خودش را در نقاشیهای خانوادگی نکشد، این امر نشانه عدم احساس راحتی او در خانواده است. دکتر سهامی درباره اهمیت توجه به جزئیاتی از این قبیل میگوید: «چیزی که من در نقاشی کودکان به آن توجه میکنم، همین جزئیات است؛ چون جزئیات نشانه هوش است و بچههایی که جزئیات را بهتر میکشند معمولاً باهوشترند. بچهای که هر 5 انگشت دست آدم را توی نقاشیهایش ترسیم میکند، بچه باهوشی است. باهوشها معمولاً با دقت زیادی تمام اعضای بدن را میکشند و فراموش کردن برخی از اجزا شاید فقط از سر بیتوجهیشان باشد اما اگر کودکی همیشه یک عضو یا یک چیز مشخص را نکشید، این میتواند معنای خاصی داشته باشد.» دکتر سهامی توصیه میکند که در دادن موضوع نقاشی به کودکانمان نیز از موضوعات کلی و ملموس استفاده کنیم: «مثلاً از آنها بخواهیم یک مزرعه خوشحال، یک محل خطرناک یا یک دنیای تمیز را نقاشی کنند. مهمترین رکن در نقاشی کودک، خوشحالی است. بچه میتواند حتی یک کوسه را خوشحال بکشد. باید اجازه بدهیم بچهها بدون محدودیت نقاشی بکشند و آموزشهایمان را به بعد از 7 سالگی موکول کنیم؛ چون تا قبل از این سن، بازی و نقاشی آزاد به مراتب بهتر و مفیدتر از هر آموزشی است.» بزرگنقاشان کوچک کپی کردن از نقاشی دیگران، مانع بروز خلاقیت کودکان میشود و تکرار این کار میتواند نشانه ضعف اعتماد به نفس کودک باشد. اما در مقابله با چنین مواردی، واکنش شدید و مستقیم والدین نه تنها مشکلی را حل نمیکند بلکه باعث افزایش حساسیت و گرایش بیشتر کودک به این کار میشود. در چنین شرایطی بهتر است از یک مشاور یا کارشناس کمک خواست و البته نباید فراموش کرد که اصلاً نیازی نیست بچهها حتماً خوب نقاشی بکشند یا در آینده یک نقاش ماهر و حرفهای بشوند. نقاشی برای کودکان صرفاً ابزاری است برای بالا بردن کیفیت رشد روحی، عاطفی و فکری. لابد قبول دارید که تربیت آدمهای بزرگ به مراتب مهمتر است از تربیت نقاشهای ماهر. نقاشی کودکان فقط بهانهای است برای تربیت چنین آدمهایی. اگرچه علاقه به نقاشی در همه کودکان وجود دارد و نقاشی نکشیدن یک بچه میتواند نشانه ضعف او در برقراری با دیگران یا بیعلاقگی او به چنین ارتباطاتی باشد اما کمبود امکانات نقاشی، پافشاری والدین در نقاشی کشیدن کودکان یا بیتوجهی آنها به نقاشی کودک و به ویژه تمسخرشان میتواند زمینههای بیانگیزگی بچهها را فراهم کند. خطخطیهایشان را تشویق کنید برای افزایش علاقه بچهها به نقاشی، باید آنها را تشویق کرد. این کار به افزایش اعتماد به نفس و شکوفایی خلاقیت آنها نیز منجر میشود. کمترین تشویق بزرگترها معمولاً تعریف و تمجید شفاهی از نقاشی کودکان است و نصب نقاشی آنها به دیوار اتاق نیز میتواند یکی از بزرگترین تشویقها برای کودکان باشد. اگر میخواهید انگیزه نقاشی را در بچههایتان بیشتر کنید، بهتر است خودتان هم با فرزندتان همراه شوید. یک کاغذ بردارید و بدون اینکه به کودک نشان دهید چه میکشید، با حالتی کودکانه سعی کنید در حال نقاشی کردن، حس کنجکاوی او را تحریک کنید و بعد از تمام شدن نقاشی، آن را به خود کودک و سایر اعضای خانواده نشان دهید و پیشاپیش از دیگران بخواهید در برابر نقاشیتان هیجانزده شوند. ساعتی از روزهای تعطیل خودتان را به کار با رنگ و ترکیب آنها با هم (حتی رنگهای پلاستیک ساختمان) اختصاص بدهید و از کودک بخواهید در مورد نقاشیهایش برایتان توضیح بدهد. مطمئن باشید با استفاده از این روشها، علاقه فرزندتان به نقاشی چند برابر خواهد شد. علیمحمد جزایری، مدرس آموزش هنر به کودکان، معتقد است نقاشی یک هنر اکتسابی است که نیاز به استعداد خاصی ندارد. او سرسختانه معتقد است که: «آنچه در هنرمند شدن افراد مؤثر است، آموزش خوب و محیط مناسب و امکانات کافی است و نقش مربی و به ویژه والدین در این میان از اهمیت زیادی برخوردار است. شرایط محیطی خوب، امکانات مناسب و تشویق به موقع، به خصوص در همان مراحل اولیه که کودک فقط خطخطی میکند، میتواند زمینه را برای شکوفایی استعداد این هنر مهیا کند. والدینی که به خطخطی بچههایشان بها میدهند، فرزندانی به مراتب موفقتر از دیگران خواهند داشت.» رنگها به صدا درمیآیند کارشناسان معتقدند تعداد رنگهای به کار رفته در نقاشی کودکان از اهیمت زیادی برخوردار است. بچههایی که در زندگی با مشکلات بیشتری مواجهاند، بچههای طلاق و بچههایی که به هر ترتیب، در زندگیشان شوک بدی به آنها وارد شده، معمولاً در نقاشیهایشان بیشتر از سه رنگ استفاده نمیکنند و اغلب اوقات، یکی از این سه رنگ نیز بنفش است که علاقه کودکان به این رنگ، گویای اضطراب آنها است. درمقابل، بچههایی که آسودگی بیشتری دارند، معمولاً بیشتر از پنج رنگ در نقاشیهایشان استفاده میکنند. برای بیشتر بچهها، نقاشی کشیدن به مثابه یک سرگرمی جذاب است و نتیجه نقاشی چندان مورد توجهشان نیست. به همین دلیل، به مربیان نیز توصیه میشود به روند نقاشی اهمیت بدهند و امکانات کافی را برای بچهها فراهم کنند. ضرورتی ندارد که آنها حتماً از رنگهای واقعی در نقاشیهایشان استفاده کنند؛ لزومی ندارد که همیشه برگها را سبز بکشند. بچههایی که در زندگی با مشکلات بیشتری مواجهاند، معمولاً اثر رنگها را با فشار بیشتری روی کاغذ اعمال میکنند و بیشتر اوقات، نقاشیشان فقط خطخطی است
شناخت تعارض هاي رواني كودكان براساس ترسيم نقاشي
نقاشي كودك، نوعي بازي است. در تمام دوره كودكي و تا مرزهاي نوجواني اكثر كودكان به طور منظم به مجموعه اي از فعاليت هاي ترسيمي مي پردازند و بدين ترتيب روابط زيادي با واقعيت ها برقرار مي سازند. كودكان با استفاده از شيوه هاي مختلف، تصور خود را از جهان به نوعي ترسيم مي كنند. اين فعاليت با مدت اكتشاف و تجربه همراه است. حدودا از پايان نخستين سال زندگي بسياري از كودكان فعاليتي كه مي توان آن را ترسيم يا نگارگري ناميد از خودشان بروز مي دهند كه ابزار آن يك مداد و قلم است اما ممكن است از انگشت، اسفنج، يك تكه ذغال، يك تكه گچ يا يك تيره چوب يا هر شي ديگر نيز استفاده كنند. نقاشي عمدي (ارادي) از دومين سال زندگي به صورت ترسيم خطوط درهم و برهم شروع و به تدريج با رشد حركتي- ادراكي ادامه مي يابد يعني بعد از مرحله اي كه كودك از دست خود تبعيت مي كند در مرحله بعدي چشم به هدايت دست مي پردازد. به نظر اكثر محققان در جريان سومين سال زندگي نخستين نقاشي هاي تقليدي ظهور مي كنند. مراحل تحول نقاشي در بين فعاليت هاي كودك، نقاشي از تحولات شناختي، عاطفي، اجتماعي تاثير مي پذيرد و به مقياسي وسيع در تشخيص رواني و روان درمانگري به كار گرفته مي شود. قبل از 2 سالگي: نقاشي هايي ايجاد مي شود كه ناشي از فعاليت حركتي، بدون مهارگري ديداري است. اين مرحله، مرحله خط خطي كردن است. از 2 تا 3 سالگي: تقليد از موقعيت ها ديده مي شود. اين مرحله، مرحله آغاز حركت ترسيمي است. از 5 - 3 سالگي: در اين مرحله كودك تا حدي به الگو توجه مي كند اما غالبا طرحي اجمالي و قالبي را جانشين آن مي سازد از 5-9 سالگي: مرحله نسخه پردازي (بازپديدآوري) از شكل هاي هندسي است، به ترتيب از دايره، مربع، مثلث، لوزي تا شكل هاي پيچيده.در اين مرحله نقاشي هايي كه عناصر مختلف تجسم در آنها متمايز گرديده اند، توليد مي شود همچنين تركيب طرح هاي پايه با جزئيات زياد.از 9-13 سالگي: رها كردن اجمال گري به سود واقع نگري ديداري تر. نقاشي به مثابه يك تست فرافكن در زمينه بررسي اختلالات رواني در كودكان و نوجوانان و رفع دشواري هاي آنان، روانشناس و پزشك با مشكلاتي مواجه هستند كه مربوط به سازش با محيط خانوادگي است. كودك قسمت اول زندگي خود را در خانواده مي گذراند، نخستين تجربه هاي سازشي وي با پدر و مادر و خواهران و برادرانش تحقق مي يابند به قسمي كه اختلالات روانزاد كه در زمينه عاطفي ياعقلي بروز مي كنند همواره يا با تعارض هاي اديپي و يا با تعارض هاي رقابت با برادر و خواهر در ارتباط اند. اين تعارض ها همواره به وضوح با مصاحبه آشكار نمي گردند چون آنچه خود را نشان مي دهد نتيجه است و نه علت كه عميق تر و غالبا پنهان است. نه پدر و مادر و نه خود كودك از آن خبر ندارند و با پرسيدن نخواهيم توانست به كشف انگيزه هاي عميق اختلالات سازشي دست يابيم بخصوص اگر تعارض شديدي بين كودك و يكي از اعضاي خانواده اش وجود داشته باشد. براي آشكار ساختن آن بايد كودك را به برون ريزي عميق ترين احساساتش و شيوه اي كه در عمق وجود خويش در ارتباط با شخص موردنظر برگزيده است، هدايت كنيم تا كودك بتواند آنچه را در دل دارد آزادانه بيان كند و نقاشي وسيله اين بيان آزاد است بخصوص نقاشي خانواده به كودك اجازه مي دهد كه تمايلات سركوفته در زمينه ناهوشيار خود را برون ريزي كند و از اين راه است كه كودك مي تواند واقعي ترين احساساتي را كه نسبت به كسان خود دارد براي ما آشكار سازد. به عبارتي مي توان نقاشي را يك تست شخصيت قلمداد كرد كه مي توان برمبناي قوانين فرافكني به تفسير آن پرداخت. به كار بستن اين تست آسان است و مي توان سريع اجرا و تفسير كرد، حدود 30 دقيقه براي آزمونگر ورزيده كه كودكان و نوجوانان به آزمايش شدن با اين تست به خوبي تن در مي دهند و اين تست از 5-6 سالگي به خوبي قابل اجراست و جز به يك ميز و يك ورق كاغذ و يك مداد به لوازم ديگري نياز ندارد. در وهله نخست به كودك نمي گوييم كه خانواده ات را نقاشي كن بلكه به او مي گوييم يك خانواده را نقاشي كن. خانواده اي كه در فكرت به وجود مي آوري. در وهله دوم، بعد از اجراي نقاشي توسط كودك با او مصاحبه اي به عمل مي آوريم كه در آن از وي خواسته مي شود نقاشي خود را شرح دهد، اشخاص ترسيم شده را مشخص كند و نقش و جنس و سن و روابط متقابل آنها را معين نمايد. سپس از كودك مي خواهيم ترجيح ها يا نفرت هاي خود را نسبت به اشخاص مختلفي كه در نقاشي آمده اند ابراز نمايد. آن گاه به همسان سازي بپردازد يعني بگويد كه دلش مي خواست كداميك از اشخاص نقاشي باشد. مزيت اين روش اين است كه تفسير شخصي كودك از تست كه بيش از هر شخص ديگري معناي نقاشي خود را مي داند جانشين تفسير روانشناس مي گردد. در پرتو ترسيم يك خانواده،كودكان آثاري پديد مي آورند كه با بررسي آنها پدر و مادر، مربيان و معلمان و پزشكان مي توانند به سرعت به انديشه اي درباره تحول روانشناختي و ماهيت مشكلات احتمالي آنان دست يابند. در بين تست هاي فرافكن، آزمون ترسيم خانواده به علت دستورالعمل گسترده آن يكي از بهترين تست هايي است كه به كودك اجازه مي دهد دنياي اجتماعي خود را به ميل خويش بنا كند يعني هر اندازه دلش مي خواهد از واقعيت عيني فاصله بگيرد. وقتي از كودك مي خواهيم يك خانواده تخيلي رسم كند ابتدا در ذهن خود براساس اصل واقعيت، تركيب خانواده واقعي خود را مجسم مي نمايد و سپس با صرفنظر كردن از هر نوع تفنن و خيالبافي و برحسب سلسله مراتب سني و درجه اهميت به ترسيم پدر، مادر، برادران و خواهران بپردازد. كودك در نقاشي خود به تجسم خانواده واقعي نمي پردازد بلكه خانواده تمايلي خود را ترسيم مي كند. در اين صورت كافي است كه توليد تخيلي كودك را با تركيب خانواده واقعي مقايسه كنيم تا تغيير شكل ها، حذف ها و اضافات را و اينكه تمايلات عاطفي در كدام جهت و تا چه اندازه ديد وي را از واقعيت دگرگون مي كند مشاهده كنيم.كودكي كه دچار اضطراب است اضطراب خود را چگونه در نقاشي منعكس مي كند؟
- وقتي تهديد خطرناكي كه اضطراب را به راه مي اندازد، از برون حادث شود كودك بي چون و چرا آن را حذف مي كند.
- اگر يك كودك نسبت به برادر كوچكش حسادت كند، ممكن است در نقاشي او را حذف كند (نفي وجود)، يا آنكه وي را در موضع فرزند بزرگتر قرار دهد و خود را به شكل بچه كوچك تر ترسيم كند (معكوس كردن نقش ها) يا بالاخره به سادگي جاي او را بگيرد (همسان سازي با رقيب.)
- اگر كودك به دليل شيطنت از كيفر مي ترسد علي رغم واقعيت خود را به منزله مهربان ترين فرد توصيف خواهد كرد يا آنكه خود را در سنيني قرار خواهد داد كه هنوز شيطنت نمي كرده است (واپس روي) و اگر پسر باشد ممكن است خود را با ويژگي هاي يك دختر مطيع و مهربان به تصوير بكشد و بالعكس اگر دختر باشد خود را در هيئت يك پسر مجسم كند (جابه جايي.)
دفاع هاي “من” چگونه در تست ترسيم خانواده خود را نشان مي دهد؟
-1 ارزنده سازي شخص اصلي نقاشي از ديد روان تحليلگري، فرد ارزنده سازي شده كسي است كه كودك بيشترين نيروي عاطفي خود را در وي سرمايه گذاري مي كند. ارزنده سازي يكي از افراد خانواده به منزله نشانه روابط بسيار معنادار كودك با فرد ارزنده سازي شده است و اين شخص كسي است كه كودك وي را مهم تر از همه مي داند و مورد تحسين قرار مي دهد يا مورد غبطه يا ترس واقع مي شود. شخص ارزنده سازي شده كسي است كه نخست ترسيم شده و غالبا نخستين جايگاه را در سمت چپ خانواده اشغال مي نمايد و غالبا يكي از والدين كودك است. اما وقتي نخستين شخص ترسيم شده يك كودك باشد يعني كودك جاه طلبي خود را در اين شخص متبلور كرده، جنس و نقش وي را برتر تلقي مي كند و در عمق وجودش خواستار آن است كه جاي وي را اشغال كند. اگر در وهله نخست خود را ترسيم كند، نشانه گرايش به خود دوستداري است. شخص ارزنده سازي شده بلندقامت تر از اشخاص ديگر نقاشي مي شود.تصوير شخص ارزنده سازي شده با دقت ترسيم مي گردد و كودك وقت بيشتري را صرف ترسيم آن مي كند و خطوط تصوير كامل ترند و بهتر از ساير اشخاص، رنگ آميزي شده و گاهي تنها شخصي است كه در ترسيم وي از رنگ استفاده شده است.
-2 ناارزنده سازي ها ابتدايي ترين مكانيسم دفاعي عبارت است از “نفي واقعيت” كه در ترسيم خانواده از راه حذف ساده و بي چون و چراي مورداضطراب زا بيان مي شود بدين ترتيب
- اگر كودك شخص خود را ترسيم نكند مي توان گفت كه وي در موقعيت كنوني خود از لحاظ سن و جنس احساس راحتي نمي كند و دلش مي خواهد كس ديگري باشد. در واقع نمي توان تصور كرد كه يك كودك بتواند خود را از منظومه خانوادگي اش حذف كند پس بايد پذيرفت كه وي خود را در قالب شخص ديگري به تصوير كشيده است و مايل است جاي او را اشغال كند و با او همسان سازي كند.
ناارزنده سازي به صورت هاي زير متجلي مي شود:
-1 از ديگران كوچك تر كشيده مي شود.
-2 در آخرين جا و غالبا كنار صفحه كاغذ قرار داده مي شود مثل اينكه در ابتداي امر، قصد درنظر گرفتن جايي براي او نداشته.
-3 با فاصله از ديگران يا در سطح پايين از آنها ديگر كشيده مي شود
-4 به خوبي ديگران ترسيم نمي شود يا جزئيات مهمي در تصوير وي از قلم مي افتد.
-5 بي ارزش شمرده مي شود.
-6 نام وي ذكر نمي شود در حالي كه نام همه اشخاص ديگر ذكر مي گردد.
-7 به همسان سازي با وي مبادرت نمي كند و به ندرت معترف شخصيت آزمودني است.
-3 اشخاص خط زده شده:
خط زدن آنچه ترسيم شده است، غالبا نشانه يك تعارض بين گرايشي است كه نخست در نقاشي فرافكنده شده و سپس در وهله دوم منع گشته است.
-4جابه جايي و اشخاص افزوده شده:
كودك گرايش سانسور شده را به يكي از خواهران يا برادران و گاهي هم به يكي از والدينش نسبت مي دهد و در مقابل همه خصايص يك فرد غيرقابل سرزنش را براي خود قائل مي شود.
اگر كودك يك يا چند شخص تخيلي را به ترسيم خود اضافه كند تمايل دارد تا آنچه را كه جرات تحقق آن را ندارد محقق سازد و هرچه شخص افزوده شده بيشتر باشد، نشان دهنده يك گرايش پراهميت است. اضافه كردن يك حيوان به تصوير، نشان دهنده اين است كه ممنوعيت كشاننده بسيار شديد است البته ممكن است كودك حيوانات را دوست داشته باشد و به اين دليل به ترسيم گربه يا سگ مانوس بپردازد كه از راه مصاحبه مستقيم مي توان به اين موضوع پرداخت.
اضافه كردن يك حيواني كه در حقيقت وجود ندارد معرف كشاننده اي است كه كودك شهامت قبول آن را ندارد. پرخاشگري عليه والدين يا خواهران و برادران غالبا از راه يك حيوان وحشي بيان مي شود.
-5 نزديكي بين اشخاص و روابط با فاصله:
اگر دو فرد نزديك هم كشيده شود نشان دهنده صميميت بين آنهاست. اگر اين اشخاص دست هاي يكديگر را گرفته باشند يا با هم بازي كنند، درجه صميميت بيشتر است.
اگر كودك با فاصله از ديگران قرار گرفته باشد در برقراري روابط با ديگر افراد خانواده مشكلاتي دارد، پرخاشگري عليه آنها دارد يا خود را از منظومه خانواده حذف شده مي پندارد.
-6 همسان سازي ها: همسان سازي با واقعيت زماني است كه كودك خود را در شرايط واقعي سن و جنس خود مجسم مي كند و اظهار مي داردكه “مي خواهم خودم باشم”.
همسان سازي در سطح ناهوشيار، همسان سازي هاي عميق تري هستند كه وقتي به سطح هوشيار فرد مراجعه مي شود آشكار نمي گردد. اين همسان سازي ها كه به كشاننده هاي سركوفته شده تعلق دارند كه از راه نشانه هاي ارزنده سازي در نقاشي مي توان به وجود آنها پي برد. عضوي از خانواده كه بزرگ تر كشيده مي شود شخص برگزيده براي همسان سازي است و يا وقتي يكي از اعضا را حذف مي كند به دليل كينه اي است كه نسبت به او دارد و برايش غيرممكن است كه او را به منزله موضوع همسان سازي انتخاب كند يا اشخاص افزوده شده نيز هميشه معرف همسان سازي كودك هستند. اگر چندين نفر افزوده شوند معرف چندين گرايش مختلف است كه فرد بين آنها سرگردان است.
چگونه تعارض هاي رواني كودك براساس تست ترسيم خانواده آشكار مي شوند؟
كودك چگونگي روابط حال و گذشته اش را با والدين و خواهران و برادران در نقاشي خانواده فرافكني مي كند چون تمامي زندگي عميق عاطفي وي به اين روابط وابسته است. مي توان انگيزش هاي كم و بيش پنهاني رفتار و خصوصا رفتار مرضي وي را براساس نقاشي، استنباط و آشكار كرد. پرخاشگري شديد نسبت به رقيب به ندرت در تست نقاشي ظاهر مي شود. وقتي وجود يك خواهر يا برادر حسادت كودك را بر مي انگيزد و موجب اضطراب شديد مي شود با ترسيم نكردن او در نقاشي از خود دفاع مي كند. وقتي كودك يكي از خواهران يا برادران يا در نقاشي خود حذف مي كند نشان مي دهد كه كودك با او بدترين روابط را دارد و نمي تواند با وي همسان سازي كند. حذف همه رقيبان نشان دهنده اين است كه حسادت پرخاشگرانه همه خواهران و برادران را در بر مي گيرد و بنابراين هيچ يك از آنها را ترسيم نمي كند. اگر كودك نقاشي خانواده را به ترسيم والدين محدود كند به عبارت ديگر بدون كودك نقاشي كند، ناارزنده سازي رقيب مي تواند با تغييرشكل يا با قطع بخش هاي اصلي اندام وي مانند بازوها، پاها و چهره ها نشان داده مي شود. حالت افسردگي در نقاشي كودك خود را به شكل انتقاد از خود و ناارزنده سازي خويشتن و واكنش واپس گرا بروز مي كند و كودك خود را نامهربان ترين وبدبخت ترين مي داند. در شديدترين حالت افسردگي كودك خود را در نقاشي حذف مي كند اما نه حذف كامل. در حد خفيف تر حالت افسردگي، كودك خود را ناارزنده مي سازد.
نقاشی کودک ، بیانگر شخصیت درونی (1)
آیا تا به حال به نقاشی یک کودک نگاه کرده و از باز تاب اندیشه و احساس این هنرمند خردسال شگفت زده شده اید؟ آیا تا به حال با خود اندیشید ه اید که کودکتان با کشیدن خانه ای بی پنجره و یا آدمکی که فاقد تنه است و به جای آن دو دست از دو طرف سرش بیرون آمده و یا درختی با برگهای سوزنی چه چیزی را می خواهد برای شما بازگو کند؟
نقاشیهای کودکان نوعی گیرایی آنی دارند، آنها ساده، جذاب و سرشار از زندگی و هویتند. کودکان با نقاشیهای خود حرف می زنند، حرفهایی که به دلایل گوناگون قادر به گفتن آنها نیستند. نقاشی نیز همانند خواب و رویا به آنها این اجازه را می دهد که خود را ازممنوعیت ها سازند و با ما در حالتی نا خودآگاه، درباره مسائل، کشفیات و دلهره هایشان صحبت کنند.
تخیلات هنری همانند خواب و رویا، در ژرفای ضمیر ناخودآگاه هر کس به جستجو می پردازد و ژرف ترین محتویات درونی فرد را متظاهر می سازد. کودک نیز به کمک نقاشی دلهره ها و کشمکش های درونی خویش را آشکار می سازد و بدین طریق اثر آنها را کاهش می دهد. در حقیقت وقتی مسائل و مشکلات عاطفی بر روی کاغذ منعکس می شوند به صورت تازه و جداگانه ای که کمتر دلهره آور است در می آیند.
کودک خیلی زود در می یابد که رسم و نقاشی وسیله ای بیانی است که با افکار او مطابقت می کند و او را در تخیلاتش، آزاد می گذارد و در عین حال لذت سرشاری برای او فراهم می آورد؛ علاوه بر آن نقاشی کردن به او اجازه می دهد که افکار درونی اش و درحقیقت خویشتن خودش را نشان دهد. به هر حال تعبیرو تجزیه و تحلیل نقاشی کودکان فقط مورد توجه بزرگسالان است. هنگامی که کودک به وسیله تصویر اظهار نظری می کند، بسیاری از جوانب شخصیت خویش را آشکار می سازد؛ ولی او اینکار را برای دلخوشی ما و یا فراهم کردن امکان شناخت و بررسی روانشناسی نمی کند؛ بلکه آنچه برای او مهم است بیرون ریختن تجربه های اندوخته شد ه ای است که نمایانگر وجود اوست...
اولین علائمی که کودک بر روی کاغذ رسم می کند، بیشتر بر اثر ضربه زدن مداد بر روی کاغذ به وجود می آید. اوخیلی زود متوجه می شود ک در اطراف او اشیاء و وسایلی وجود دارند که می توانند اثر مشخصی از خود بر روی سطوح باقی گذارند، بنابر این با لذت تمام، با هر وسیله ای که به دست آورد شروع به خط خطی کردن می کند. خطوط درهم و برهمی که کودک در سن 16 تا 18 ماهگی رسم می کند کم کم جای خود را به دو اثر گرافیکی مشخص تر می دهد که یکی خط نوشتن و دیگری خط نگاری است، که این رویه به مرور زمان و بر اثر پیشرفت و پختگی فکری کودک هر کدام جای خود را پیدا می کنند.
او در دو تا سه سالگی برای خطوط و دایره هایی که می کشد اسم می گذرد. در این دوران، دیگر خط نگاری کودک، فقط برای لذت بردن از حرکت یا فشار مداد بر روی کاغذ نیست ، بلکه او مایل است احساسات درونی خود را که در ارتباط با تجربه های زندگی کوتاه مدتش به دست آورده بیان کند. و سرانجام درچهار سالگی خط نگاره های او جمع و جور می شوند و حتی برای بزرگسالان نیز معنی پیدا می کنند. دراین سن شمایی از آدمک و گاهی هم بعضی از حروف الفبا نمایان می شود. بدین گونه است که سرانجام کودک مرحله خط خطی کردن را به طور کامل پشت سر می گذارد و وارد مرحله تمثیلی می شود. این مرحله درست همان مرحله ای است که کودک به تقلید از بزرگترها، چند سطری را به عنوان داستان نقاشی ، زیر نقاشیهای خود ترسیم می کند.
این نوشته ها اغلب از چپ به راست و گاهی از راست به چپ نقاشی می شود.
کودکان سعی می کنند در نوشته های خود فاصله را نیز مراعات کنند و جالب است که بعد از نوشتن از بزرگترها می خواهند که نوشته های آنان را بخوانند. در چنین شرایطی، والدین می توانند با دقت درمحتوی نقاشی سرنخی به دست آورند و ازاین طریق داستانی بسازند و برای کودک تعریف کنند. کودکان، معمولا با دقت به این داستانها گوش فرامی دهند و اگرهم گاه مطلبی خلاف میل آنها خوانده شود اعتراض نمی کنند؛ زیرا خودشان می دانند که نوشته هایشان قابل خواندن نیست.
برای آنها همین قدر که کسی نوشته هایشان را می خواند و در احساساتشان شریک می شود کافیست.
در فاصله سه تا چهار سالگی کودک سعی می کند تصویرشخص یا اشخاصی را بکشد. این تصویر شامل عناصر مشخص و معینی از قبیل یک دایره به جای سرو در اطراف آن چند خط به عنوان بازوها و پاهاست.
علت ساده بودن نقاشی در این سن از عدم شناخت تکنیک ناشی نمیشود، بلکه این درست همان تصویری است که کودک از بدنش در ذهن دارد. این تصویر دارای یک سراست که برای کودک مهم جلوه می کند؛ زیرا سرموضع حس های بینایی و شنوایی است واز این رو برقراری ارتباط با دنیای خارج را میسر می سازند و دیگر اینکه دارای بازوهایی است که امکان گرفتن و لمس کردن اشیاء را در بردارد و دارای پاهایی است که امکان جابجا شدن را فراهم می کند.
وقتی کودک، آدمکی را ترسیم می کند، قبل از هر چیز شکل خود یا درکی را که از بدن و تمایلاتش دارد بیان می کند. در واقع بین برخی از خطوط آدمک نقاشی شده، و خصوصیات جسمی و روانی کودکی که آنرا ترسیم کرده، ارتباط مشخصی وجود دارد.
اگر آدمک درمجموع هماهنگ باشد، احتمال بسیاری وجود دارد که کودک کاملاًسازگار باشد؛ اما هنگامی که آدمک در اندازه ای خیلی کوچک یا گوشه کاغذ ترسیم شود، نشانگر این است که کودک خود راکم ارزش می پندارد و قادر به برقراری ارتباط مناسب با دیگران نیست. و یا اگر آدمک بزرگ ترسیم شود، می توانیم حدس بزنیم که با کودکیزود رنج و حساس روبرو هستیم که همیشه فکر می کند به او ظلم شده است. کودکانضعیف ودرون گرا، اغلب برای آدمک پا نمی گذارند، یا او را به حالت نشسته نقاشی می کنند و بالاخره کودکان
پرخاشگر، که آدمک خود را با خطوطی خشک وزاویه دار نشان می دهند.
اعضای یک خانواده هماهنگ، درنقاشیهای کودکان، همیشه با هم و دست در دست هم نشان داده می شوند. اگر این اشخاص دستهای یکدیگر را بگیرند، همدیگر را ببوسند و یا با هم بازی کنند درجه صمیمیت آنها بیشتر است. کودک، در نقاشی خانواده، تصویر خود را نزدیک شخصی نقاشی می کند که حس کند در کنارش راحت تر است و یا اورا بیشتر از همه دوست دارد؛ ولی اگر کودکی فکر کند که مثلاً خواهرش بیش از او مورد توجه پدر و مادراست، در نقاشی خود خواهرش را بین پدرو مادر و خود را دورتراز آنها در حاشیه کاغذ قرار می دهد. دربعضی از نقاشیها تعدادی از افراد خانواده در داخل خانه و تعدادی دیگر درخارج ازخانه نمایش داده می شوند. اینگونه نقاشیها یا منعکس کننده غیبت واقعی شخص یا اشخاصی است که در خارج از خانه ترسیم شده اند و یا کمبود جذابیت عاطفی کودک را نسبت به آنها می نمایاند. در بیشتر نقاشیهایی که کودکان ترسیم می کنند، همیشه یک شخصیت اصلی وجود دارد که کودک بیشترین بار احساسی خود را چه به صورت عشق و ستایش و چه به صورت ترس و دلهره بر روی او مستقر می کند. این شخصیت اصلی غالباً قبل از دیگران ترسیم می شود؛ زیرا او اولین شخصی است که کودک به او فکر می کند. این شخصیت اصلی، همیشه درانداره ای بزرگتر از دیگر اشخاص و با جزئیاتی بیشتر و کامل تر ترسیم می شود. هنگامی که در نقاشی خانواده، یکی از اعضای خانواده وجود ندارد، می توان نتیجه گرفت که کودک آگاهانه یا ناخود آگاه آرزوی نبودن آن شخص را دارد. این پدیده بیشتر در نقاشیهای کودکانی دیده می شود که با گذشت چند سال هنوز تولد خواهر یا برادر کوچکتر از خود را نپذیرفته اند. بنابر این با حذف این کودک مزاحم از نقاشی خود، خود را در دوران طلایی که قبل از تولد نوزاد در آن زیسته اند، به تصویر می کشند.
منابع :
1- ارزشیابی شخصیت کودکان بر اساس آزمونهای ترسیمی، دکتر پر یرخ دادستان، انتشارات رشد، چاپ دوم، تهران 1376
2- نقاشی کودکان و مفاهیم آن، آناالیوریو فراری، ترجمه عبدالرضا صرافان ، انتشارات دستان ، چاپ چهارم، تهران 1371
3- نقاشی و کاربرد تست در خانواده ، پ . دادستان – م منصور، انتشارات رشد، چاپ اول، 1371
4- نقاشی و نوشته های کودکان، کاوه داداش زاده، انتشارات گوتنبرگ ، چاپ اول، 1372
نقاشی کودک ، بیانگر شخصیت درونی (2)
خانه
در نقاشیهای کودکان خانه بیش از هرچیز دیگری کشیده می شود. در شروع کار معمولا خانه به صورت یک مر بع که بر بالای آن یک مثلث قرار دارد، و سپس دیوارهای اطراف خانه کشیده می شود.
خانه نماد پناهگاه و هسته اصلی و گرمی خانواد ه ایست که ممکن است مورد علاقه یا تنفر کودک باشد. خانه هایی که کودکان ترسیم می کنند ممکن است دارای باغچه و گل و درهای بزرگ و پنجره و پرده های رنگین باشد. چنین خانه ای ، نماد یک زندگی سعادتمند است که کودک در آن احساس آرامش می کند. بر عکس اگر، خانه ای بدون در ورودی، با دیوارهایی بلند وبه گونه ای منزوی و دور افتاده ترسیم شود معنای متفاوتی پیدا می کند. مثلاً اگراین خانه بین سنین 5 تا 8 سالگی ترسیم شود نشانگر خجالتی بودن کودک و وابستگی شدید او به مادر است. بعد از 8 سالگی نشانگر احساس خود کوچک بینی و تنهایی کودک ود رنوجوانی نشانگر شرم و حیای بیش ازحد ، و داشتن احساسات رقیق است.
درخت
بسیاری از روانشناسان از درخت به عنوان موضوعی جهت شناخت شخصیت کودک استفاده کرده اند. برای تجزیه و تحلیل نقاشی درخت باید سه قسمت اصلی آن را مشخص کرد که عبارتند از ریشه، تنه، شاخه و برگها.
ریشه که در زمین فرو رفته و درخت از آن غذا دریافت می کند، نماد ناخود آگاه و فشارهای غریزی است تنه پرثبات ترین و مشابه ترین عامل به خود کودک است، بنابر این بیانگر مشخصات دایمی و عمیق شخصیت اوست. شاخه ها و برگها بیانگر طریق ارتباطی او با دنیای خارج است.
مثلاً تنه درخت ممکن است کوتاه یا بلند کشیده شود، بچه ها در سنین قبل از دبستان تنه درخت را بلند ترسیم می کنند، ولی بعد ازاین سن، بلند بودن تنه درخت اغلب نشانگر عقب افتادگی فکری و یا بیماریهای عصبی و یا آرزوی بازگشت به دنیای کوچکی و قبل ازمدرسه است. برعکس اگر تنه درخت کوتاه کشیده شود، نشانگر جاه طلبی و بلند پرواز بودن کودک است . تنه درخت ممکن است صاف یا کج کشیده شود که درحالت دوم نشانگر عدم ثبات کودک است.
شکل شاخه ها و برگها و یا قسمتهای بالای درخت نیز دارای معانی مختلفی است. به عنوان مثال شکل منظم شاخه ها نشان می دهد که کودک کمتر به تمایلاتش متکی است و بیشتر به نتیجه گیریهای منطقی دست می زند و یا بالعکس شکل نامنظم و درهم شاخه ها بیانگر این است که با کودکی بلغمی مزاج و در خود فرو رفته که آمادگی هیچ گونه تغییر و تحولی را ندارد روبرو هستیم. گاهی نیز درختی که کودک ترسیم می کند فاقد شاخه است که این امر نشانگر عدم گسترش استدلال و تفکر منطقی و درگیر بودن فرد با عالم رویاست. برگها نیز برحسب چگونگی ترسیم آن، تعابیر مختلفی دارند. مثلاً ترسیم برگهای منظم ویک شکل مخصوص کودکی است که مسایل را به سادگی می فهمد و قادر به ارتباط با دیگران است. و یا نشان دادن برگها به صورت هاله ای سبز رنگ در اطراف شاخه ها، تمایل کودک به تاثیر گذاری و تسلط بیشتر بر روی محیط را نشان می دهد. برگهای پاییزی و یا برگهای در حال ریخته شدن بیشتر در نقاشیهای نوجوانان و کودکان منزوی دیده می شود. چنین ترسیمی از برگ، مانند هر حرکت پایین رونده دیگر، مبین یاس و سرخوردگی تلقی می شود.
خورشید
خورشید به علت نقش مهمی که بر عهده دارد و نیز تلالو آن ، در نقاشیهای بیشتر کودکان دیده می شود. تصویر خورشید بیانگر امنیت، خوشحالی، گرما، قدرت و به نظر بعضی پژوهشگران نماد پدر مطلوب است. وقتی رابطه پدر و کودک خوب است خورشید به طور کامل و در حال درخشیدن نمایش داده می شود هنگامی که این ارتباط مطلوب نیست خورشید در پشت کوه ناپدید است ویا به صورت قوسی در افق دیده می شود و اگر کودک از پدرش هراس داشته باشد، خورشید به رنگ قرمز تند یا سیاه که مضطرب کننده است ترسیم می شود. با وجود این نحوه نمایش خورشید – مانند سایر موضوعهای نقاشی ممکن است به حال و حوصله لحظه ای کودک و نه به تفاهم و عدم تفاهم بین کودک و پدر بستگی داشته باشد. بنابراین قبل از هر قضاوت و تعبیری دراین مورد، بهتر است چندین نقاشی یک کودک را مورد بررسی قرار داد تا معلوم شود آیا این پدیده مرتب تکرار می شود یا خیر. وآنگاه به تجزیه و تحلیل آن پرداخت. درتجزیه تحلیل و تفسیر نقاشی کودک باید به نقش آموزش و یاد گیریهای قبلی نیز توجه داشته باشیم .
برچسبها:
يه روز از دوقلوها خواستم كه صحنه زمين فوتبال رو نقاشي كنند
نتيجه اين شد
نقاشي شايان
نقاشي شروين
برچسبها:
کودکان چرا از مدرسه می ترسند ؟
علل ترس کودکان از مدرسه
ترس از مدرسه یکی از اختلالهای روانی شایع در دوران مدرسه است که در کودکان دبستانی بیشتر دیده میشود. بسیاری از کودکان هنگام جدا شدن از والدین ناراحت میشوند بهخصوص در خانوادههایی که حمایت افراطی از کودک انجام میشود. حمایت افراطی این پیام را به کودک میدهد: «محیط خطرناک است و تو ناتوانی!»
برخی کودکان هنگام جدا شدن از مادر اضطراب بسیار شدیدی پیدا میکنند. گاهی کودک در خانه هم مانند سایه مادرش را دنبال میکند تا به این وسیله بر اضطراب خود غلبه کند. چنین کودکانی به جدا شدن از مادر و خانه، تمایلی نشان نمیدهند چون به شدت به مادر وابستهاند. اضطراب جدایی بهصورتهای گوناگون مانند بیاشتهایی، دردهای شکمی، حالت تهوع، مشکلات خواب، سردرد و کابوسهای شبانه خود را نشان میدهد.
در صورت بروز علایم اضطراب جدایی در نوجوانان، باید بررسی و درمان جدیتر باشد زیرا در برخی موارد علایم اولیه افسردگی نوجوانان همین اضطراب جدایی است.
علل هراس از مدرسه
کودک به جزییات همه قوانین و مقررات مدرسه واقف نیست و تهدید و ترساندن او میتواند مشکلآفرین باشد بنابراین هرگز به او نگویید: « اگر غذا نخوری به معلمتان خواهم گفت.»
هراس از مدرسه، ترس شدیدی است که فقط در مورد مدرسه وجود دارد و کودک در مکانهای دیگر میتواند دوری از مادر را تحمل کند. این ترس میتواند از بخش خاصی از مدرسه، عملکرد تحصیلی یا محیط مدرسه یا در اثر تجربه اتفاقهای ناخوشایند، مانند آزاردیدن از دوستان در مدرسه یا مشکلاتی در مسیر خانه تا مدرسه باشد. در این موارد پی بردن به علت هراس، برای اقدامهای درمانی ضروری است.
راهحل هراس از مدرسه
برای اینکه ترس فرزندمان را از درس و مدرسه از بین ببریم، میتوانیم از روشهای زیر کمک بگیریم:
۱ – برخورد مناسب با کودک در منزل :
چنین کودکانی به نظر دیگران در مورد خود حساس هستند، از سرزنش و مقایسه و تحقیر فرزندتان برای رفتارهایی که دارد پرهیز کنید. دوستداشتن او را مشروط به مدرسه رفتن نکنید و وقتی از مدرسه رفتن اجتناب میکند، پیامهای هیجانی مانند «من دیگر مادرت نیستم»، به او ندهید و مساله را شخصی نکنید. کودک نباید حس کند برای خوشحالی مادر باید به مدرسه برود. دلیل مدرسه رفتن را برای کودک میتوان یک قانون اجتماعی بیان کرد. روابط خانوادگی نیز باید اصلاح شود. لازم است که با همسرتان در مورد لزوم حضور کودک در مدرسه، همسو باشید.
۲ – معرفی تجربه جدیدی به نام مدرسه رفتن :
پیش از شروع مدرسه، حتی هنگام ثبتنام، کودک را با خود به مدرسه ببرید. فضای داخل مدرسه را به او نشان دهید و مربی و ناظم مدرسه را معرفی کنید تا آمادگی و آشنایی لازم را به دست بیاورد. در مواردی که کودک از محیط فیزیکی مدرسه وحشت دارد، گذراندن ساعتهایی لذتبخش در مدرسه میتواند به کاهش ترس او کمک کند، پس در روز تعطیل ساعتی را در مدرسه با بازی با او بگذرانید و اجازه دهید نقاط مختلف را جستجو کند و به ایمن بودن محیط پی ببرد. خاطرههای خوب و شاد مدرسهتان را برایش بازگو کنید.
با او در مورد مشکلات مدرسه نرفتن یا به دست نیاوردن شغل مناسب در صورت مدرسه نرفتن! صحبت نکنید. با آرامش کودکان را به مدرسه بفرستید و از تاکید و سفارشهای مختلف بپرهیزید. توجه داشته باشید که اضطراب والدین به فرزندان منتقل میشود. اگر کودک را خودتان به مدرسه میبرید، بهتر است برای تغییر شرایط مراقب دیگر که اغلب پدر است، این وظیفه را به عهده بگیرد.
۳ – وقتی کودک در مدرسه است :
به او توانایی مراقبت از خود در مدرسه را بیاموزید، مثلا چگونه میتواند در مدرسه به تنهایی به دستشویی برود. باید بررسی کنید کودک در مدرسه مشکلی نداشته باشد و مورد آزار دیگران قرار نگیرد. آسان جلوه دادن مقررات مدرسه و وجود مربیای که ارتباط خوبی با کودک برقرار کند به آسانشدن حضور او در مدرسه کمک میکند. عوامل ناراحتکننده مانند تنبیه و توبیخ در مدرسه را باید از بین برد. کودک نباید بهعلت گریه کردن تمسخر شود و مربیان مدرسه نباید او را بهعلت گریه کردن به خانه بفرستند.
حتی اگر کودک سردرد و سایر علایم اضطراب را نشان داد، باید به مدرسه برود زیرا در این صورت بهتدریج علایم فروکش خواهدکرد. اگر اجازه دهید در منزل بماند به احتمال قوی علایمش تثبیت خواهند شد اما لازم است مدیر و معلم را در جریان وضعیت او قرار دهید چون این کودکان به توجه خاص نیاز دارند. داشتن مهارت ارتباطی مناسب و دوستیابی باعث کسب تجربههای مثبت وی میشود. با دادن مسوولیت اجتماعی به کودک کمک کنید بتواند بهتر ارتباط برقرار کند و نیازهایش را بیان کند. داشتن مسوولیتی در کلاس درس حضور او را در مدرسه هدفمند خواهد کرد.
۴ – وقتی کودک از مدرسه برمیگردد :
وقتی کودک از مدرسه به منزل برمیگردد، حتما باید یکی از اعضای خانواده در کنار او باشد. پس از انجام تکالیف و درس خواندن، اجازه دهید اوقات فراغت، بازی و استراحت داشته باشد. او میتواند در بازی دلیل ترسش از مدرسه را از زبان عروسکش بیان کند و دانستن این علت به حل مشکل وی کمک خواهدکرد. اجازه دهید کودک درباره احساسش در مورد مدرسه صحبت کند.
برخی والدین تحمل دیدن احساسات منفی مثل ناراحتی و اضطراب را در فرزندشان ندارند و اجازه بیان آن را به فرزندشان نمیدهند در حالی که کودکان بهدلیل قدرت کمتر تحمل استرس، ممکن است این علایم را بیشتر نشان دهند. از مدرسه برای ترساندن و تنبیه استفاده نکنید. مثلا نگویید: «اگر درس نخوانی، به معلمت میگویم.» کودک را برای مدرسه رفتن تشویق کنید و اگر در خانه ماند، اجازه بازی و تماشای تلویزیون را در ساعتهایی که باید در مدرسه باشد، به وی ندهید و ضمنا خود را از گرفتن مشورت بینیاز نبینید.
منبع : سلامت – بیتوته
برچسبها:
الف : بسیار نزدیک بودن بازو به بدن
ب : بسیار سفت گرفتن شست
کج نویسی بیش از حد ج : دور بودن خیلی زیاد نوک مداد از انگشتان
د : صحیح نبودن جهت کاغذ
ه : درست نبودن جهت حرکت قلم
الف : بسیار دور بودن بازو از بدن
ب : بسیار نزدیک بودن انگشتان به سر قلم
راست نویسی بیش از حد ج : هدایت قلم به تنهایی توسط انگشت سبابه
د :ناصحیح بودن جهت کاغذ
الف : فشار دادن بیش از انگشت سبابه
پرفشار نوشتن ب : استفاده از قلم نا مناسب
ج : نازک بودن بیش از حد قلم
الف : بیش از حد اوریب یا راست نگهداشتن قلم
کم رنگ نویسی بیش از حد ب : چرخش نوک قلم به یک سمت
ج : قطر بیش از حد قلم
الف : سفت بودن بیش از حد شست
زاویه دار نویسی بیش از حد ب : بیش از حد شل نگهداشتن قلم
ج : حرکت بیش از حد کند قلم
الف : نبود آزادی حرکت
نامرتب نویسی بیش از حد ب : حرکت بیش از حد کند دست
ج : محکم گرفتن قلم
د : نادرست یا ناراحت بودن وضعیت
الف : پیشرفت بیش از حد سریع قلم به سمت چپ
فاصله گذاری بیش از حد :
ب : حرکت بیش از حد و سریع جانبی
علل مهم نارسانویسی
در مباحث نظری ، برخی علل مهم نارسانویسی اینگونه معرفی شده
1- عدم مهارت پایه ای مانند چرخاندن ، فشاردادن ، گرفتن و امثال آن.
2- عدم رشد مهارت ها و هماهنگی های حرکتی و حرکتهای ظریف که برای نوشتن ضروری هستند.
3- عدم حرکت مناسب انگشتان .
4- عدم هماهنگی چشم و دست
5- عدم کنترل بازو، دست و عضلات انگشتان
6- عدم یادگیری مفاهیم پایه ای مانند : بالا و پایین ، زیر و رو
7- وضعیت قرار گرفتن نامناسب کاغذ و بدن به هنگام نوشتن
8- فاصله نامناسب سر کودک با کاغذ
9- استفاده از میز و صندلی و مداد مناسب
10- در دست گرفتن مداد به صورت نامناسب
11- عدم توانایی در طراحی فرم صحیح ترسیم هر یک از حروف و کلمات در ذهن
12- دشواری در حفظ تجارب و تاثیرات دیداری
13- بی قراری و پر تحرکی
14- نداشتن انگیزه کافی برای خوب نوشتن
15- تاخیر در تکلم
16- فقر یا نارسایی آموزش
17- اشکال در تبدیل و انتقال ادراک حس دیداری به حرکتی
18- خطا در ادراک و واژه ها
19- عدم هماهنگی کلی بدن
این مطالب برگرفته از کتاب اختلالات دیکته نویسی دکتر تبریزی می باشد
برچسبها:
آشنایی با راههای علاقهمند کردن کودکان به درس خواندن
کمک به علاقه کودک به یادگیری
کودک از همان اوان کودکی، میل به یادگیری را نشان میدهد؛ بدنش را لمس میکند، و بعد اشیایی که در اطرافش وجود دارند را در دستانش میگیرد. اولین نقشی که والدین در این زمینه دارند این است که به این کنجکاوی طبیعی کمک کنند. این کمک خیلی زود از سنین بسیار پایین آغاز میشود. دونالد وینیکوت، متخصص اطفال و رواندرمانگر انگلیسی از یک بازی که آنرا «معرفی اشیاء» مینامد، صحبت میکند: اشیاء را به کودک نشان میدهید و در عین حال نام آنها را همراه با لبخند بر زبان میآورید، سپس به او اجازه میدهید آنرا در دستانش بگیرد. بعدها وقتی کودک بزرگتر شد مثلا طی سفر یا بازدید از موزهها او را به فرهنگ علاقهمند میکنید... کودک باید ایفاگر نقش بماند و پدر و مادر در تکامل و پیشرفتش از او حمایت کنند.
نقش معلم را برایش ایفا نکنید
در مهد کودک و دوران ابتدایی، بین نقش والدین و معلم تقریبا تفاوتی وجود ندارد: برای کودک کتاب میخوانند، شمردن را به او یاد میدهند و او را تشویق میکنند نقاشی بکشد... اما لازم است همگام با رشد کودک، نقش والدین و معلمان از یکدیگر مشخص شود. این بدان معنا نیست که خود را از آموزش به کودک منع کنیم بلکه از ایفاکردن نقش معلم خودداری کنیم. چنانچه خواسته شما از فرزندتان بیش از حد باشد و همه چیز حالت تربیتی و آموزشی داشته باشد، قطعا این خطر وجود دارد که او را نسبت به هر گونه یادگیری دلزده کنید. علاوه بر آن، در رابطه پدر و مادر- فرزندی، رابطه عاطفی از اهمیت بسیارزیادی برخوردار است. پدر یا مادر میخواهند آمال و آرزوهای خود یا روند دوران تحصیلی خودشان را در مورد دختر یا پسرشان پیاده کنند. فرزند برای آنکه نسبت به پدر و مادر و معلمش «وفادار»بماند، سعی میکند خواسته آنان را عملی کند و در اینصورت احتمال دارد دچار تعارض شود.
علاقهمندی به تحصیل کودک
برای یک کودک، علاقه داشتن به تحصیل او به معنای علاقه داشتن به خود او است.اما زندگی تحصیلی او در کتاب و دفترش خلاصه نمیشود. صحبت در مورد مدرسه این فرصت را به او میدهد تا در مورد دوستانش، معلمان، فعالیتهایش، مشکلاتش، رویاهایی که در مورد شغل آیندهاش در سر دارد و... با او گفتوگو کنید.
خصوصیات او را بشناسید
از طریق این گفتوگوها، پدر و مادر موفق میشوند به علائق، نقاط ضعف و قوت فرزندشان پی ببرند. به عبارتی، فرزند خود را همانگونه که هست بشناسند، نه آنگونه که تصور میکنند هست یا میخواهند باشد. بدینترتیب از تحمیل خواستههای شخصی و روند تحصیلی خود به او خودداری میکنیم.
اهداف مشخصی را با او تعیین کنید
موفقیت تحصیلی کودک شامل «قراردادی» است که بین او و والدینش گذاشته میشود و بر مبنای اهدافی مشخص و قابلدسترس است؛ مثلا «در این ساعت باید کارهایت را انجام داده باشی»، «قبل از اینکه دوباره بهت سر بزنم، باید برنامهای بریزی و نوشتنیهایت را نوشته باشی»، «قبل از پایان 3ماه، در این درس باید پیشرفت کرده باشی» و... موعد مقرری که هریک از طرفین باید آنرا رعایت کنند کمک میکند تا کودک کنترل زمان را یاد بگیرد و کارش را بهطور سازنده و با انگیزه دنبال کند.
درس خواندن را برایش معنادارکنید
برای آنکه کودک برای درس خواندن انگیزه داشته باشد و احساس مسئولیت کند باید درک کند که برای پدر و مادرش درس نمیخواند بلکه این کار را برای خودش انجام میدهد تا به هدفی شخصی دست یابد. همچنین او باید قادر باشد بین زندگی کنونیاش بهعنوان دانشآموز و زندگی آیندهاش بهعنوان فردی بزرگسال ارتباط ایجاد کند و از کودکی برنامه یا رؤیای شغل آیندهاش را در ذهن بپروراند.«میخواهی یک دامپزشک بشوی؟ درس علوم خیلی برایت مهم است»، «یک خبرنگار بزرگ؟ یادگیری زبانهای خارجی به تو کمک میکند»... البته این بدان معنا نیست که او را دربند برنامهای دست نیافتنی و غیرعینی کنید بلکه به او کمک کنید تا به تلاشهایی که مدرسه از او میخواهد، معنا ببخشد.
به او یاد دهید زمان را اداره کند
اغلب بچهها وقتی عادت میکنند تکالیفشان را بهطور نامنظم انجام دهند، عاجز میشوند. ازاین رو باید خیلی زود به آنها ریتم منظم کاری داد. وقتی کودک از مدرسه به خانه برمیگردد، چه زمانی بیشتر احساس راحتی میکند تا تکالیفش را انجام دهد؟ با درنظر گرفتن علائق او و محدودیتهای خانواده، یک ساعت مشخص را برایش تعیین کنید. بدینترتیب کودکی که از همان کلاس اول هر روز بعد از خوردن عصرانه به خواندن عادت کند، بعدها نیز راحتتر میتواند وقت بیشتری را بهطور منظم به انجام تکالیف مدرسهاش اختصاص دهد.
برای انجام تکالیف محیط مناسبی برایش فراهم کنید
بستگی به انتخاب خود کودک دارد؛ داخل آشپزخانه، داخل اتاقش یا مکانی که همه افراد خانواده دور و بر او هستند... . بعضی از بچهها بیشتر از بچههای دیگر نیاز دارند تا با حضور والدینشان احساس حمایت کنند. اما در کل، هر چه کودک بزرگتر شود، برای انجام تکالیفش بیشتر به تنهایی نیازدارد. بنابراین روش درست، آن است که از این استقلال حمایت کنیم: برای آنکه مطمئن شوید تکالیفش را انجام داده او را«نپایید» بلکه نشان دهید که به او اعتماد دارید؛ در عین حال نشان دهید که برای پاسخگویی به سؤالاتش در دسترس و مراقب ادامه روند تحصیلیاش هستید.
به جای قضاوت کردن بر او نظارت کنید
در هر حالتی، کودک باید تکالیفش را خودش به تنهایی انجام دهد. چنانچه تکالیفش را «به جای او» انجام دهید، باعث میشود همه اعتمادی که به قابلیتهایش برای پیشرفت کردن دارد را از دست بدهد و در حالیکه اجازه نمیدهید پیامدهای اشتباهاتش را تجربه کند، او را بیمسئولیت بارمیآورید. پدر و مادر بنا به درخواست کودک و برای آنکه ببینند تکالیفش را به اتمام رسانده است باید مداخله کنند. این نظارت فرصتی است تا نقاط ضعف دانش آموز را مشخص کنند و بهویژه نشان دهند که شاهد تلاشها و زحمات او هستند. هیچ قضاوتی در مورد او نکنید، نمرات کلاسیاش کفایت میکند. همچنین افکاری از این دست را کنار بگذارید: «تو هیچی نفهمیدی»، «تومیتونستی بهتر از اینها کار کنی» و... . به جای گفتن «تو» ترجیحا عباراتی بدون منظور بهکار برید که او را برای اصلاح خود تشویق میکنند؛ مثلا، به جای آنکه بگویید: «تو 3بار اشتباه کردهای» بگویید: «3 اشتباه وجود دارد» و بهخصوص فراموش نکنید که به ازای هر موفقیت به او تبریک بگویید.
نقاط قوتش را بازشناسید
اغلب پدر و مادرها در حالیکه فراموش میکنند نقاط قوت فرزندشان را بشناسند، روی نمرات بد او تمرکز میکنند. زبان، هنرهای تجسمی، جغرافی، ورزش و...، هیچ درسی نباید بیارزش شمرده شود. همچنین میتوان از طریق دروسی که فرزندتان بر آنها تسلط دارد، او را به سمت دروسی که در آنها مشکل دارد سوق دهید؛ علاقه او به هنرهای تجسمی فرصتی است تا او را به تاریخ علاقهمند کنید. علاقه او به ورزش باعث میشود تا در مورد نیرو، زمان و فاصله با او صحبت کنید و اهمیت ریاضی را به او نشان دهید.
برایش الگو باشید
چرا کودک وقتی از مدرسه به خانه برمیگردد باید تکالیفش را انجام دهد درحالیکه پدر و مادرش وقتی از سر کار به خانه بازمیگردند تلویزیون تماشا میکنند؟ چرا کودک باید بخواهد برای درس و مدرسه تلاش کند درحالیکه میشنود که پدر و مادرش حرفهای خوبی در مورد کارشان نمیزنند؟ چرا وقتیکه پدر و مادرش مطالعه نمیکنند، کودک باید کتاب بخواند؟ لازم است بین خواسته و توقعی که از فرزندمان داریم و عملی که خود انجام میدهیم انسجام وجود داشته باشد. برای آنکه فرزندتان را به درستی طی دوران تحصیلیاش همراهی کنید، ابتدا باید خودتان در زندگی روزانه برایش یک الگو باشید.
به جای اینکه نگران شوید درک کنید
کجا مشکل داشته؟ چه چیزی را نفهمیده؟ چه کار کنیم تا دوباره این اشتباهات را تکرار نکند؟ اگر بنا باشد که با دیدن فقط یک نمره بد نگران نشویم، خوب است که در مورد علتهای آن به روشنی و فورا با کودک و درصورت لزوم با معلمش صحبت کنیم. زیرا اگر مشکلات را به حال خود رها کنیم، احتمال دارد که یا نسبت به کودک خیلی «سختگیر» شویم یا بیش از حد او را به حال خودش رها کنیم. «هیچ کاری نمیشه کرد»، «هر کار بکنی، هیچی از ریاضی سرش نمیشه»؛ این دو برخورد انگیزه کودک برای درس خواندن را به شدت از بین میبرد.
psychologies.com
برچسبها:
دوقلوهاي كلاس اولي
برچسبها:
کودک درست از زمانی که بتواند حرف بزرگترها را بفهمد، توانایی و قابلیت فراگیری شیوه رفتار را نیز دارد. والدین باید در این دوره با تشویق، راهنمایی و یادآوری های مثبت خود شیوه رفتاری صحیح را به کودک بیاموزند.
معمولا خانوادهها در برخورد با فرزندانشان با مشكلات متعددی مواجه هستند. مشكلاتی از قبیل: پرخاشگری، بینظمی، بدغذایی، بدخوابی و ... . رفتاردرمانی از تكنیكهایی است كه برای مواجه با این مشكلات و فائق آمدن بر آنها كاربرد بالایی دارد.
این تكنیكها به دلیل سهولت به كارگیری و اثرمندی بالا، موجب میشوند تا والدین به طریقه مناسب و صحیح بتوانند مشكلات رفتاری فرزندانشان را برطرف كرده و رفتارهای نامطلوب آنها را به سمت رفتارهای مطلوب سوق دهند.
با استفاده از روشهای تغییر رفتار و رفتاردرمانی، والدین میتوانند مجموعهای از فنون یادگیری را كه هدف آن اصلاح رفتار، افزایش رفتار مطلوب، كاهش رفتار نامطلوب و حذف رفتار نامطلوب است را در مورد فرزندان خود به كار بندند، لذا بهتر است كه ابتدا نوع رفتار و رفتار هدف مشخص شده و سپس راه حل مناسبی برای تغییر رفتار تعیین گردد.
کودک درست از زمانی که بتواند حرف بزرگترها را بفهمد، توانایی و قابلیت فراگیری شیوه رفتار را نیز دارد. والدین باید در این دوره با تشویق، راهنمایی و یادآوری های مثبت خود شیوه رفتاری صحیح را به کودک بیاموزند و در صورت بروز رفتاری اشتباه از جانب کودک به آرامی به او گوشزد کرده و شیوه صحیح را به او آموزش دهند.
مثلا،کودکان باید بیاموزند نوبت را رعایت کرده و صحبت دیگران را قطع نکنند. والدین باید با آرامی به کودک بگویند که ابتدا باید صحبت دیگران تمام شود تا او بتواند خواسته خود را مطرح کند.
البته بزرگ ترها نیز باید هنگام صحبت کردن به کودک توجه کنند و با رفتار مثبت و بیان توجه خود در قالب حرکات، او را در این انتظار یاری کنند. برای مثال مادامی که کودک منتظر است تا صحبت بزرگترها تمام شود، آنها باید دست او را در دست بگیرند و از این طریق به او بفهمانند که از حضورش آگاهی دارند.
پیروی از ده قانون ساده به شما امکان می دهد رفتارهای خوب را در کودک خود تقویت کنید و این رفتار را در آنها به صورت عادت در آورید.
1) رفتار درست بچهها را تقویت کنید نه بدرفتاری شان را: درخواستهای مودبانه بچهها را تقویت کنید، نه نالیدنها و فریاد زدنهایشان را یا سربهسر گذاشتنها و کجخلقیها و قهر کردنهایشان را. سعی کنید بحث و گفتوگوهای آرامیکه در بینتان وجود دارد را چند برابر کنید، نه مجادله کردن و پافشاری و جنگیدنهایی که گاه و بیگاه بینتان به وجود میآید.
استعدادها و تواناییهای شان را تایید کنید و ضعفهایشان را بپذیرید و در رفع این ضعفها به آنها کمک کنید. قبول کنید که هیچکس بدون عیب نیست و به آنها فرصت جبران بدهید
2) بیاموزید که قبل از صحبت فکر کنند: همیشه در حین حرف زدن با فرزندانتان از آنها بپرسید منظور تو دقیقا چیست؟ چقدر راجع به این حرف فکر کردهای؟ از او بخواهید که همیشه حرفهایش را بسنجد بعد بزند؛ اگر به این روش عمل کرد برای ثابتقدم بودنش به او پاداش دهید.
3) از فرزندانتان توقع رفتار خوب داشته باشید: بچهها باید بدانند که شما چه توقعی از آنها دارید و آنها چه توقعی میتوانند از شما داشته باشند. وقتی بچهها بتوانند پیشبینی کنند که عکسالعمل شما در برابر رفتارشان چگونه خواهد بود، میتوانند رفتارهای انتخابی خود را بهتر کنند. مطمئن باشید که میتوانید به آنها اعتماد کنید.
4) بچهها به حرفهای شما اعتماد دارند: بچههایتان را به شیوهای تربیت کنید که در هر موقعیتی به مقتضای آن موقعیت رفتار کنند. به آنها بیاموزید که تلاش کردن اساسیترین چیز است. آنها را در موقعیتهای خوب تشویق کنید. وقتی شما فرزندتان را تشویق میکنید، آنها ایمان و اعتماد شما را به خودشان میبینند و در نتیجه به خودشان و تواناییهایشان ایمان میآورند.
5) وقتی الگوی بدرفتاری را تشخیص دادید، شیوه رفتاریتان را تغییر بدهید: به فرزندتان قوانین رفتاری حاکم بر خانوادهتان را بگویید؛ دقت کنید که این قوانین باید مشخص، ثابت و عقلانی باشد. از جدولهای رفتاری و تعهدات استفاده کنید، موفقیتها و رفتارهای خوبشان را پررنگ کنید؛ از آنها حمایت کنید و تشویقهایتان را هم در این جدول بگنجانید.
6) تنبیه معقول در نظر بگیرید: در برابر بچههایتان از تنبیههایی استفاده کنید که به آنها بیاموزد که در برابر اعمال و رفتارشان مسئولند. بچهها با تنبیههای معقول به خوب زندگی کردن ادامه میدهند. این تنبیهها میتوانند شامل محدود کردن و کوتاهکردن زمانهای بیرون بودنشان باشد. فراموش نکنید وقتی از دستشان عصبانی هستید به هیچ عنوان تنبیه نکنید!
7) از کودکی به آنها درس زندگی بدهید :
وقتی فرزندتان هنوز کوچک است، مسئولیتپذیری و تصمیمگیری را به آنها یاد بدهید: این دروس آنها را برای دنیای واقعی آماده خواهد کرد. بهخاطر داشته باشید که بچهها به محدودیتها، ساختار و قوانینی پایدار و یکنواخت احتیاج دارند.
8) به آنها عشق بورزید: علیرغم رفتارهای خوب یا بد فرزندانتان به آنها عشق بورزید و روی نکات مثبت اخلاقی و رفتاری شان تمرکز و توجه کنید.
9) بگویید که کار خوب بدون پاداش نخواهد ماند: برای اینکه نسبت به انجام کارهای درست احساس خوبی داشته باشند، به آنها بیاموزید که خودشان درپی به دست آوردن پاداش کار درست خود باشند.
10) محیط و فضای خانوادگی سالم و دلپذیری را ایجاد کنید: استعدادها و تواناییهای شان را تایید کنید و ضعفهایشان را بپذیرید و در رفع این ضعفها به آنها کمک کنید. قبول کنید که هیچکس بدون عیب نیست و به آنها فرصت جبران بدهید.
منابع:ویستا/وب سایت مرجع خانواده/روزنامه ایران
برچسبها:
تعریف و تشكر فراموش نشود. بچههای این گروه سنی از تعریف و تشكری كه در محیط مدرسه و خانه از آنها میشود، لذت میبرند.
1 - با كودكان همسن و سال خود نمیتواند خوب ارتباط برقرار كند و معمولا در بازی كردن با آنها مشكل دارد.
2 - در خانه دوست دارد تنها بماند و تمایلی به شركت در جمع سایر كودكان یا جمع بزرگترها ندارد.
3 - اگر از او پرسیده شود دوست داری مانند چه كسی باشی نمیتواند پاسخ بدهد.
4 - احساسات خودش را بروز نمیدهد. به عنوان نمونه خوشحال بودن یا نبودن او را نمیتوان درك كرد. گوشهگیری دارد و كمتر حرف میزند.
5 - با حیوانات خشن است و از اذیت و آزار رساندن به آنها لذت میبرد. به عنوان نمونه از له كردن دم گربه یا سنگ زدن به سگ خشنود میشود.
6 - از بازی كردن با آتش و آتشافروزی مسرور میشود و خطر آتشبازی را درك نمیكند.
7 - پیشرفت تحصیلی خوبی ندارد و معلم پیشدبستانی وی از اینكه همگام با سایر بچههای كلاس نیست نگران است.
8 - رفتار وی در مدرسه برای سایر بچهها مزاحمت ایجاد میكند.
9 - اشتیاقی برای به مدرسه رفتن ندارد.
10 - سر كلاس نمیتواند آرام روی صندلی خود بنشیند و مداوم وول میخورد یا از سر جایش بدون اجازه معلم برمیخیزد و در كلاس راه میرود.
11 - سنش را نمیداند.
12 - در شبانهروز بیش از دو ساعت مقابل مانیتور كامپیوتر یا تلویزیون مینشیند.
13 - اگر از او پرسیده شود از چه چیزهایی خوشش میآید، نمیتواند بگوید.
14 - صحبتهای وی پیچیده و غیر قابل فهم است.
15 - كشیدن یك علامت + را نمیتواند تقلید كند و اگر به او بگوییم یك نقاشی آدم بكش و هر چه میتوانی آن را خوشگلتر نقاشی كن ( نباید راهنمایی شوند )، تعداد اجزای بدن نقاشی ترسیم شده، كمتر از 8 قسمت است.
16 - اگر مقابل شما بایستد، نمیتواند یك توپ پرتشده را با دو دست بگیرد.
17 - این گروه به تدریج قوانین اجتماعی مانند طرز عبور كردن از خیابان یا بستن كمربند ایمنی را یاد میگیرند ولی باید مكرر به آنها نكات ایمنی را یادآوری كرد.
18 - از زیاد خوردن شكلات باید احتراز كنند و نباید از آنها به عنوان جایزه برای انجام كارهای خوب استفاده كرد.
19 - سعی شود حداقل یك بار در روز یك وعده غذایی را با بقیه افراد خانواده با هم بخورند.
20 - رعایت ساعت خواب شب منظم حتی در روزهای پنجشنبه تاكید میشود و معمولا نباید بعد از ساعت 9 شب بخوابند.
21 - اگر در انجام تكالیف مدرسه مشكلی وجود دارد، حتما باید كودك از نظر اختلالات یادگیری مورد ارزیابی قرار گیرد.
22 - از میهمانی و پارك رفتن با وی غفلت نكنید.
23 - اگر تلویزیون یا كامپیوتر در اتاق كودك است، آن را خارج كنید و از كشیدن سیگار نزد وی جدا برحذر باشید.
24 - كارهای مربوط به خودش مانند جمع كردن كیف، كتاب و لباسهای مدرسه را به وی واگذار و تاكید كنید.
25 - تعریف و تشكر فراموش نشود. بچههای این گروه سنی از تعریف و تشكری كه در محیط مدرسه و خانه از آنها میشود، لذت میبرند.
منبع:مجله مادران
برچسبها:
دوقلوها در حال نقاشي كردن با رنگ انگشتي
اينجا مراسم رنگ آميزي بابا با رنگ انگشتي
برچسبها:
برچسبها:
هر سال اين موقع در مهدكودك بچه ها، جشن نوروز برپا مي شه ، جشن امسال هم ديروز باشكوه تر از هر سال برگزار شد و شروين و شايان حسابي گل كاشتن، از اينكه بچه هام جلوي دوربين انقد مسلط شعر خوندن بسيار راضي بودم
اول بچه ها دو تا سرود خوندند سرود زيباي مامان بابا خوش آمديد به جشن ما بعدش سروده زيباي چهارشنبه سوري
بعدش بچه هاي كلاس هاي پايين تر شعرهاشون رو خوندن و نمايشاشون رو اجرا كردن در اخر هم نمايش سفره هفسين توسط كلاس شروين و شايان اجرا شد كه توي اون شروين سير بود و شايان سماغ اينطوري بود كه بچه ها همه رو صندلي نشسته بودند و يكي يكي مي اومدن جلوي ميكروفون و بعد از كمي حركات موزون و زيبا شروع مي كردن به خوندن شعرشون
دختر كوچولو سبزه بهار بود با رقص شيريني كه به دل همه نشست شروع كرد به خوندن شعرش بعد از خوندن شعرش من كمي مضطرب شدم اخه نوبت شايان خان من بود اما شايان منم با كلي قر و غمزه بلند شد رفت جلوي ميكروفون و شروع كرد به خوندن ، من چه خوشمزه ام ، ترشم و بامزه ام ............ و ...
بعد از خوندن هم دوباره با قر و غمزه رفت سرجاش بعدش نوبت مهدي دوست شروين و شايان شد اون سمنو بود بعد دوباره قلبم شروع كرد به تپش شديد هر چند از شروين مطمئن بودم كه خوب اجرا مي كنه اما بازم يه كم دلم شور مي زد نوبت شروين كوچولوي ملوس منكه شد اونم در حالي كه مي رقصيد و كمرش رو قر مي داد از جاش بلند شد و رفت جلوي ميكروفون بعدش شروع كرد به خوندن ، سيرم تا بيام ميدون غريبه ها مي شن حيرون ................ .......
واقعا چه لحظه قشنگي بود وقتي ديدم پسرام جلوي دوربين دارن برنامه اجرا مي كنند تمام تماشاچياي حاضر حسابي براشون كف زدن اخه انقد همشون مسلط بودن كه همه رو سر جا ميخكوب كردن
عكساي جشن نوروز
برچسبها:
برچسبها:
يادتونه در پست هاي قبل براتون نوشته بودم شايان خانه تنبل خان اصلا نقاشي نمي كنه و تنبليش مي ياد بايد ازش خواهش كنم تا يه نقاشي براي مامان بكشه ولي حالا انقد پيشرفت كرده كه رو بوم نقاشي برام نقاشي هايي مي كشه كه بيا و ببين تازه از شروينم جلو زده از قديم مي گن شاه نامه آخرش خوشه يا بهتر بگم جوجه رو اخر پاييز مي شمارن اينم دو تا ضرب المثل زيباي ايراني همه فاميل فكر مي كردند كه شروين نفر اول نقاشيه اما انگار برعكس شد
بعدم براتون از نقاشي هاش مي زارم
برچسبها:
داستان آموزنده و جالب ” کودک قهرمان
کودکی ده ساله که دست چپش به دلیل یک حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود، برای تعلیم فنون رزمی جودو به یک استاد سپرده شد…
پدر کودک اصرار داشت استاد از فرزندش یک قهرمان جودو بسازد!
استاد پذیرفت و به پدر کودک قول داد که یک سال بعد می تواند فرزندش را در مقام قهرمانی کل باشگاهها ببیند.
در طول شش ماه استاد فقط روی بدن سازی کودک کار کرد و در عرض این شش ماه حتی یک فن جودو را به او تعلیم نداد. بعد از شش ماه خبر رسید که یک ماه بعد مسابقات محلی در شهر برگزار می شود.
استاد به کودک ده ساله فقط یک فن آموزش داد و تا زمان برگزاری مسابقات فقط روی آن تک فن کار کرد.
سر انجام مسابقات انجام شد و کودک توانست در میان اعجاب همگان ، با آن تک فن همه حریفان خود را شکست دهد!
سه ماه بعد کودک توانست در مسابقات بین باشگاهها نیز با استفاده از همان تک فن برنده شود.
وقتی مسابقات به پایان رسید، در راه بازگشت به منزل، کودک از استاد راز پیروزی اش را پرسید.
استاد گفت: “دلیل پیروزی تو این بود که اولا به همان یک فن به خوبی مسلط بودی. ثانیا تنها امیدت همان یک فن بود و سوم اینکه تنها راه شناخته شده برای مقابله با این فن، گرفتن دست چپ حریف بود، که تو چنین دستی نداشتی!
یاد بگیر که در زندگی، از نقاط ضعف خود به عنوان نقاط قوت استفاده کنی
برچسبها:
برای بچه هایمان کتاب بخوانیم
ثابت شده است آرامش کسانی که اهل مطالعه هستند، بیش از کسانی است که با مطالعه بیگانه اند...
ضمنا باید این را هم اضافه کرد که علاوه بر درمان های علمی، شیمیایی و گیاهی امروز، راه درمان دیگری وجود دارد که به آن «کتاب درمانی» می گویند یعنی می توان با ارائه کتاب های مناسب به افراد بر اساس بحران های روحی شان، زمینه دستیابی به آرامش را در آنها ایجاد و پادزهر لازم را برایشان فراهم کرد. پس مطالعه کتاب بسیار مهم است زیرا علاوه بر تغییرات روانی در انسان، تاثیر فیزیولوژیک نیز روی بدن دارد. کسی که کتاب می خواند، معمولا قدرت آنالیز و تحلیل مسایل مختلف را دارد و راحت تر می تواند از پس مشکلات برآید چون کتاب و به خصوص ادبیات داستانی، او را در معرض زندگی ها، صحنه ها و تجربه های متفاوتی قرار می دهد و این مساله به طور ناخودآگاه مهارت خوانندگان را در رویارویی با چالش های مختلف افزایش می دهد.
از سوی دیگر، وقتی بیماری های جسمی در فرد تعدد و تداوم پیدا می کند، بحران های روحی روانی او را تشدید می کند و اگر به کل انسان ها نگاه کنیم، متوجه می شویم که این مساله خود می تواند به یک گرفتاری اجتماعی بزرگ تبدیل شود. مقصود این است که تنش های روانی افراد در کنار یکدیگر به مشکلات بزرگ تر اجتماعی تبدیل می شود و جامعه را دچار اختلال و کشمکش های روحی می کند.
امروز یکی از رفتارهایی که در اغلب کشورهای پیشرفته جهان به شکل عادت درآمده و هنوز ما ایرانیان به آن نرسیده ایم، این است که یک کتاب بالینی دارند و قبل از خواب آن را می خوانند. مقصود از «کتاب بالینی»، کتابی است که فرد علاقه خاصی به آن دارد و شب ها می تواند فصل یا صفحه ای دلخواه از آن را حتی برای چند بار مرور کند و به این وسیله ذهن و روان خود را از حرکات و اتفاق های پرتنش روزمره جدا کند و او را به خواب ببرد. این شیوه کتابخوانی که تجویزی درمانی محسوب می شود، به اندازه قرص مسکن موثر است و آرامش مورد نیاز را به فرد می دهد. پس انتخاب یک کتاب مورد علاقه برای مطالعه در ساعت های پایانی شب، علاوه بر افزودن بر تجربه ها و آگاهی ها می تواند در تلطیف روحیه و فروخواباندن تنش های درونی موثر و کارآمد باشد.
منبع:روزنامه سلامت
برچسبها:
6 توصیه برای کودکان بدغذا و کم غذا
فرزندم غذا نمیخورد! 6 توصیه
همۀ متخصصان اطفال بر سر این موضوع متفق القول اند که بهترین راه حل، نشان دادن کمترین حد ممکن نگرانی است. با این حال، این کار آسان نیست. 6 توصیه داریم که میتوانند به شما کمک کنند.
1)باید بدانید که شرایط نقش بسیار مهمی بازی میکند
* دلایل کاملاً منطقی متعددی وجود دارند که یک کودک به دفعات، از غذا خوردن امتناع کند:
* وعدۀ قبلی غذایش خیلی حجیم بوده است.
* در بین وعده های غذایی، چیزهای زیادی میخورد.
* او خسته یا مضطرب است، مثلاً شب ها.
* او در حال گذار از یک دوره ای است که کمتر رشد میکند، بنابراین نیاز کمتری به خوردن دارد.
قبل از این که بگویید فرزندتان "بد غذا است" یا بدتر "مشکل تغذیه ای دارد"، تمام این موارد را بررسی کنید.
2)استفاده از تمام جایگزین ها
نگرانی عمدۀ والدین این است که چون فرزندشان از خوردن غذا یا خوردن برخی مواد غذایی خودداری میکند، تمام مواد مغذی را که بدنش نیاز دارد، دریافت نکند. این نگرانی کاملاً بی مورد است، کودک نمیگذارند که از گرسنگی بمیرند... اما برای اینکه شما خاطر جمع شوید، چند پیشنهاد داریم که میتوانید در صورت لزوم آنها را جایگزین غذای کودک تان بکنید:
* سوپ، مواد خام یا پوره ها به جای سبزیجات پخته
* کمپوت یا آب میوه ها به جای خود میوه
* ماست، پنیر یا دیگر لبنیات به جای شیر
* تخم مرغ، لبنیات یا حبوبات به جای گوشت.
3)کمی سرسخت بودن
اگر فرزندتان مثلاً از خوردن سبزیجات امتناع میکند، در تمام وعده های غذایی این مواد را برایش آماده کنید اما بقیۀ غذا را تغییر دهید: برای مثال گراتین گل کلم و ماهی، یا به همراه گوشت یا سیب زمینی و... اغلب باید در بیش از ده مورد، یک مادۀ غذایی را به کودک بدهید، تا آن را قبول کند. اگر آن مادۀ غذایی را با خوراکی های دیگر همراه کنید، شانس خود را بالا برده اید.
4)جدا کردن یا مخلوط کردن؟
گوش به زنگ فرزندتان باشید و سعی کنید او را بشناسید. بعضی بچه ها در برابر روش پوشش مقاومتی نشان نمیدهند، در این روش تکه های سبزیجات و غذاهایی را که دوست دارد را به چیزهایی که به طور عادی دوست ندارد، اضافه میکنید.
اما بعضی دیگر میخواهند چند لقمه از سبزیجات بخورند اما از خوردن چیزهای دیگری که با آن مخلوط شده، امتناع میکنند. تا قبل از اینکه منوی غذای خانوادگی تان مختل شود، سعی کنید آن را به دست بگیرید و جلوی خراب شدنش را بگیرید.
5)جلوی هرزه خوری فرزندتان را بگیرید
بچه ها مثل همۀ بزرگترها نباید هرزه خوری کنند، اما نه به خاطر اینکه ممکن است مثل بزرگترها اضافه وزن پیدا کنند، به این علت که هرزه خوری ممکن است جلوی اشتهای کودک را بگیرد. بنابراین از دادن خوراکی در بین وعده های غذایی به کودک خودداری کنید، خصوصاً برای تشویق کردن، آرام کردن یا دلداری دادنش.
6)شروع کردن با مهم ترین ها
فرزند شما یک سری الویت های غذایی دارد و دنبال خوراکی هایی میگردد که بیشتر ترجیح میدهد نسبت به آنهایی که کمتر دوست دارد، و این کاملاً طبیعی است. اما این وضعیت نباید تا آنجا پیش رود که کودک فقط از یک گروه غذایی، تغذیه کند. بنابراین سبزیجات (یا مواد غذایی دیگر را که کودک عموماً از خوردن آن خودداری میکند) را در اول وعدۀ غذایی به او بدهید. گرسنگی اش بقیۀ جریان را پیش میبرد!
منبع:seemorgh.com
برچسبها:
تماس مداوم و طولانیمدت کــودکان بــا وســایل و لوازمالتحریری نظیر خط کش، پرگار و مدادتراش که حاوی مواد نیکل یا آلیاژ هستند، میتواند منجر به حساسیت پوستی دست کودکان شود. همچنین تماس مداوم با لوازم التحریرهایی که حاوی مواد شیمیایی بهخصوص لاستیک باشد مانند مداد پاک کن نیز میتواند منجر به حساسیتهای پوستی در انگشتان شود؛ ترکیبات شیمیایی، رنگ های مصنوعی و مواد لاستیکی ترکیباتی هستند که منجر به حساسیت در پوست کودکان میشوند اما امروزه از موادی که حساسیت کمتری دارند در لوازمالتحریر کودکان استفاده میشود.
با این حال در بعضی از کودکانی که مبتلا به انواع حساسیتهای پوستی نظیر اگزما یا دارای پوستی خشک هستند تماس با مواد فلزی و شیمیایی به کار رفته در ساخت لوازمالتحریر، رنگ چوب یا انواع آلیاژهای فلزی بهخصوص فلز نیکل، میتواند در ایجاد حساسیت پوستی نقش موثری را ایفا کند. امروزه در ساخت لوازمالتحریر طبق استانداردهای جهانی دقت بالایی میشود که خوشبختانه به همین علت حساسیت پوستی کمتری را در افراد مشاهده میکنیم.
خارش و پوسته شدن یعنی زنگ خطر
اگر کودکی از حساسیت، قرمزی، خارش و پوسته شدن کف دست، پشت دست و انگشتان رنج میبرد باید حتما به پزشک پوست مراجعه کند تا از تستهای پوستی برای مشخص کردن مواد آلرژیزای موجود در این مواد استفاده شود؛ باید توجه کرد که مواد شیمیایی موجود در گچ بهخصوص اگر همراه با مواد رنگی باشد و همچنین مواد شیمیایی بهکار رفته در ساختن تخته پاکكن در تماس با پوست میتواند موجب آلرژی شود که با انجام دادن تستهای پوستی میتوان به این حساسیتها پی برد و از تماس مستقیم با گچ خودداری کرد.
حساسیت به لوازمالتحریرها در جامعه کمتر دیده میشود و بیشتر حساسیتها در ارتباط با فلز نیکل است که در ساخت مواد فلزی و خطکش یا مدادتراشها مشاهده میشود. البته اگر استانداردهای بینالمللی لحاظ شود و از ترکیبات شیمیایی و آلرژیزا کمتر در آنها مصرف شود احتمال ابتلا به حساسیتهای پوستی کاهش مییابد.
سبز و قرمزها خطرناکترند
برخی از لوازمالتحریری که بچهها با آن سر وکار دارند ممکن است باعث ایجاد مسمومیت با فلزات سنگین مانند سرب شوند. در بعضی مدادها به خصوص مدادهای رنگی و مدادهای شمعی که کودکان با آن نقاشی میکنند، در رنگهای سبز و قرمز آنها معمولا از فلزات سنگین مانند سرب یا کادمیوم استفاده میشود. این مواد در طولانیمدت از راه پوست دست بچهها جذب میشوند و میتوانند ایجاد مسمومیت کنند. حتی برخی از آبرنگها اگر طولانی مدت در دست بچهها باشند این مسمومیت را ایجاد می کنند. علاوه براین یکی دیگر از لوازم التحریر پرخطر مدادهایی است که در انتهایشان پاککن دارند. گاهی اوقات بچهها متوجه نمیشوند و آن را به طرف دهان میبرند و ناگهان پاککن آن وارد ریهشان میشود و ایجاد آسپیراسیون و خفگی میکند. تا به حال چند مورد بلع پاککن و ایجاد خفگی و مرگ گزارش شده است. حتی تکههای بسیار کوچک پاککن نیز میتوانند خطرناک باشند. همچنین مواد فلزی به کار رفته در برخی از جعبههای مدادرنگی و اسباببازیها به خصوص آنهایی که از چین وارد میشوند و رنگ قرمز و سبز دارند میتوانند باعث مسمومیتهای مرتبط با فلزات سنگین شوند و در طولانیمدت عوارض مغزی و... خواهند داشت. علاوه بر مسمومیت، مواد به کار رفته در لوازمالتحریر به خصوص مدادهای شمعی میتوانند باعث ایجاد حساسیت پوستی در دست کودکان شوند. به همین دلیل اگر پس از استفاده از آنها کف دست کودک دچار حساسیت شد باید آن را دور از دسترس کودک قرار دهید.
چرا شاگرد زرنگها بیشتر سرفه میکنند؟
توصیه میشود ظرفهایی که در آنها برای کودکان غذا میکشیم تا با خود به مدرسه ببرند از جنس فلز باشند تا پلاستیک، زیرا ظرفهای پلاستیکی ممکن است باعث ایجاد عوارضی در بدن شوند به خصوص اگر غذا برای مدت طولانی در آنها بماند. در مدارس معمولا کودکانی که در جلوی کلاس مینشینند بیشتر سرفه میکنند و دچار حساسیت میشوند، زیرا بیشتر در معرض گرد و غبار حاصل از تخته یا گچ هستند. چنانچه کودکی به گردوغبار و گچ تخته حساسیت داشته باشد بهتر است که در صندلیهای عقب بنشیند یا اینکه ماسک بزند. اگر فرزند شما شاگرد زرنگ کلاس است و دوست دارد جلوی کلاس بنشیند باید بیشتر مراقب او باشید و در صورت حساسیت جای او را عوض کنید!
پاککنهایی که آدم میکشد
گاهی اوقات کودک هنگام تماشای تلویزیون یا بازی کردن به اشتباه پاککن موجود در انتهای مداد یا پاککن معمولی را وارد دهانش میکند و آن را میبلعد. در این حالت ممکن است پاککن وارد ریه او شده و باعث سرفههای خیلی شدید شود. در اینگونه موارد باید کودک را در حالت عادی نگه داشت. اگر همچنان سرفه میکرد اشکالی ندارد، زیرا سرفه عکسالعمل طبیعی بدن است.
گاهی اوقات دیده شده است که در اثر سرفههای مکرر پاککنهای ریز دفع می شوند اما اگر دفع نشوند و به قسمتهای تحتانی ریه بروند ایجاد تنگی نفس شدید خواهند کرد. در این صورت باید حتما به پزشک مراجعه شود تا برونکوسکوپی انجام شود. البته انجام برونکوسکوپی در کودکان کار دشواری است. پس از بررسیها ممکن است پزشک بتواند آن را با دستگاههای مختلف دربیاورد. چنانچه کودک قسمتی از مدادپاککن را بلع کند و دچار احساس خفگی نشود و پاککن وارد دستگاه گوارش شود معمولا خطری او را تهدید نخواهد کرد و تنها باید به مدت یک هفته تحت نظر خانواده باشد تا پاککن از بدن او دفع شود. دفع آن معمولا 5 تا 10 روز طول میکشد و به دستگاه گوارش آسیبی نمیزند. همچنین اگر تکههای پلاستیکی جداشده از وسایل مختلف مانند اسباببازیها، خودکار و... توسط کودک بلع شود و وارد معده شود معمولا ایجاد ناراحتی نمیکند اما اگر همراه با سرفه باشد و وارد ریه شود میتواند خطرناک باشد.
حواستان به باتری خورها باشـد
بسیاری از وسایل بازی کودکان و تمام گیرندههای تلویزیون دارای باتریهای کوچک مخصوصی هستند که میتوانند برای کودکان بسیار خطرناک باشند. بنابراین باید این وسایل را تا سن 6 سالگی دور از دسترس کودکان قرار داد. تاکنون حدود 10 مورد بلع باتری در بیمارستان مفید و برخی موارد نیز در بیمارستانهای دیگر مشاهده شده است. این باتریها از مواد سوزاننده قلیایی تشکیل شدهاند و در صورت بلع ممکن است در مری کودک ایجاد زخمهای مزمن و عوارض بسیار شدید کند و در طولانیمدت نیز می تواند باعث تنگی مری شود.
اگر باتری وارد دستگاه گوارش شود به مدت یک هفته طول میکشد تا دفع شود. اگر دفع نشود باعث ایجاد زخم در مری میشود و باید حتما بررسی و عکسبرداری و مشخص شود باتری در کدام قسمت دستگاه گوارش، معده و رودهها قرار دارد و اینکه دفع شده است یا خیر. اگر در ساعتهای اولیه باشد میتوان از طریق لوله گذاشتن وارد معده شد و باتری را خارج كرد اما اگر خارج نشود باید منتظر عوارض و دفع آن باشیم. برخی از جامدادیها نیز از آهن ربا تشکیل شدهاند که ممکن است خطرناک باشند. آهنربا نیز نوعی فلز است و اگر کوچک باشد عوارض مسمومیت با فلزات سنگین را خواهد داشت.
نگذارید مداد در دهان بگذارند
بچه ها معمولا عادت دارند ته خودکار و مداد را وارد دهانشان کنند. این وسایل ممکن است آلوده باشند و باعث بیماریهای خاص دستگاه گوارش از جمله اسهال و استفراغ شوند و اگر این کار تبدیل به یک عادت شود می تواند باعث مسمومیت کودک شود. همچنین گاز گرفتن ته مداد و خودکار میتواند به دندانها نیز آسیب برساند و باعث آلودگی دهان شود
. گاهی اوقات نیز به دنبال بازیگوشی ممکن است نوک مداد وارد چشم کودک شود. اگر نوک مداد تیز باشد و در اثر برخورد یا تکانهای کودک قرنیه چشماو را آزرده کند یا باعث ایجاد پارگی در چشمش شود باید بلافاصلهبه چشمپزشک مراجعه کرد تا اقدامات لازم درمانی و حفاظت از مردمک چشم انجام شود. اما اگر تنها تکهای بسیار ریز از یک وسیله مانند نوک مداد نوکی وارد چشم کودک شد مادر باید چشم او را کاملا شستوشو دهد و در فرصت مناسب او را نزد چشم پزشک ببرد تا از سلامت چشمش مطمئن شود.
منبع:bartarinha.ir
برچسبها:
سوسیس و کالباس از نوع غذاهایی است که کوچولوها با دیدنش می گن آخ جون من اینجا طرز تهیه اش رو به روش خونگی برای شما گذاشتم که برای کودکان دلبند خودتون درست کنید.
(دستور شماره ۱)
مواد لازم :
گوشت مرغ یا قرمز بدون استخوان | ۱ کیلو |
سیر | ۳ حبه |
زرده ی تخم مرغ | ۳ عدد |
آرد | ۳ قاشق غذا خوری |
فلفل سیاه | ۵/۰ قاشق مربا خوری |
نمک | ۱ قاشق مربا خوری |
دارچین | یک سوم قاشق مربا خوری |
زنجبیل | یک پنجم قاشق مربا خوری |
هل | ۵/۰ قاشق مربا خوری |
میخک | اندازه ی یک عدس |
جوز هندی | اندازه ی ۲ عدس |
روغن مایع | ۲ قاشق غذا خوری |
( به جای میخک و جوز هندی می توان از ۵/۰ قاشق مربا خوری آویشن استفاده شود . )
طرز تهیه :
گوشت مرغ را همراه سیر ، ۳ بار چرخ می کنیم . آرد را در یک بشقاب الک کرده و تمام ادویه ها را به آن اضافه کرده و آن را خوب مخلوط کرده و دوباره الک کرده و به مرغ اضافه می کنیم ، تخم مرغ را هم اضافه کرده و با دست خوب ورز می دهیم . روغن مایع را اضافه کرده و آنقدر ماساژ می دهیم تا مانند خمیر در آید . فویل آلومینیم به عرض ۶۰ سانت و طول یک متر را روی کابینت پهن کرده و مواد کالباس را روی آن گذاشته و خوب می پیچیم و دو سر فویل را مانند شکلات خوب می پیچیم و به مدت ۴۵ دقیقه آن را بخار پز کرده ( با در دستگاه بخار پز کرده قرار می دهیم ) بعد از این آن را در داخل یخچال می گذاریم تا خوب سرد شود و بعد آن را به اندازه ی دلخواه برش می زنیم . « لازم به ذکر است که میزان ادویه ها حتما باید به اندازه ی گفته شده باشد . »
(دستور شماره ۲)
مواد لازم :
شیر خشک ( قنادی) | ۱ پیمانه |
آرد سفید | نصف پیمانه |
یخ حدودا | ۲ پیمانه |
سینه مرغ خام بزرگ | ۱ عدد |
نمک،فلفل،پودر خردل،زنجفیل | کمی |
قارچ برش داده شده و پسته | به میزان دلخواه |
سیر | به میزان دلخواه |
طرز تهیه :
سینه مرغ را با میکسر خوب له میکنیم. آرد و پودر شیر را اضافه میکنیم خوب با دست ورز میدیم تا یکنواخت بشه. ادویه های مورد نظر رو اضافه میکنیم و خوب ورز میدیم. یخ خرد شده را اضافه کرده و مخلوط میکنیم . نیازی نیست که یخ ذوب شود. قارچ خام برش داده شده و مغز پسته رو اضافه کرده مخلوط میکنیم. . خمیر آماده شده را درون کیسه پارچه ای که دوختیم میریزیم. کیسه مورد نظر باریک و بلند است و قطر و طول کالباس را تعیین میکند. بهتره که قطر کیسه حدود ۵ سانت باشه. دو انتهای کیسه را محکم میکنیم به طوری که خمیر کاملا درون کیسه متراکم و فشرده باشد. . کیسه حاوی خمیر کالباس رو یه مدت ۱۰ دقیقه درون آب در حال جوش قرار میدیم. و سپس از روی حرارت بر میداریم و صبر میکنیم خنک شود سپس کیسه را به مدات ۱ شب در فریزر قرار میدیم و بعد ۱ شب هم در یخچال قرار میدیم . کالباس آماده برای برش زدن است
(دستور شماره ۳)
این گوشت به صورت چرخ شده استفاده می شه و خوب مثل نوع کارخانه یی اون از احشاء حیوانات، گوشت حیوانات پیر یا بعضا بیمار، زایده های گوشتی، پیه و غیره درش استفاده نمی شه. ضمن این که مواد نگهدارنده هم نداره بنابراین سرطان زا هم نیست. تمیز و خانگی هست و حداقلش اینه که می دونیم در اون گوشت خالص به کار رفته.
این غذا بسیاز کامل و غنی هست و من فکر نمی کنم هیچ پدر و مادری، کوچولو ها رو از لذت خوردن چنین غذای سالم و پر انرژی یی محروم کنه.
یک توضیح کوچولوی دیگه هم بدم، دستگاه خاصی مورد نیاز هست که این طور هم که شنیدم هم حجم بزرگی داره و هم گران قیمت هست. من توی این دستور از ماشین تهیه ی کالباس استفاده نمی کنم چون دلم می خواد همتون همتون به راحتی اون رو درست کنند. پس کیفیت کالباس خانگی ما به لحاظ بصری شاید به پای فرم کارخانه یی اون نرسه.
مواد لازم:
فیله ی مرغ یا گوشت گوساله ی مخلوط با گوشت گوسفند | ۱ کیلو |
سیر | ۵ حبه |
آرد | ۳ قاشق غذاخوری |
زرده ی تخم مرغ | ۳ عدد |
یخ | ۶ تکه |
جعفری خرد شده | ۱ قاشق غذاخوری |
تخم کرفس | ۲/۱ قاشق چای خوری |
شیر خشک | ۱ فنجان |
فلفل سیاه | نصف قاشق مربا خوری |
نمک | به مقدار لازم |
دارچین | ۳/۱ قاشق مربا خوری |
زنجبیل | ۵/۱ قاشق مربا خوری |
هل | نصف قاشق مربا خوری |
میخک | نوک قاشق مرباخوری |
جوز هندی | قدر بیشتر از میخک |
آویشن | ۴/۱ قاشق مرباخوری |
اسانس دود مایع | نصف قاشق غذاخوری |
روغن مایع | ۲ قاشق غذا خوری |
کیسه یخ در اندازه ی متوسط | برای تقریبا ۳۰ دانه ی یخ |
دانه خردل، تخم گشنیز، رازیانه، و زعفران | به مقدار لازم |
پسته ی تازه | به مقدار لازم |
قارچ | به میزان دلخواه |
(به جای سیر می تونین از پودر سیر به همراه پودر پیاز هم استفاده کنید).
آرد: پایه ی مصرف ۳ قاشق غذاخوری هست اما اگر خمیر کالباس بیش از حد شل بود می تونیم تا ۶ قاشق هم اون رو افزایش بدیم.
شیر خشک، که طبق دستور بهتره از شیر خشک نیدو محصول کارخانه ی نستله باشه.
جوز هندی : قدری بیشتر از میزان گفته شده برای میخک (البته من خودم جوز رو خیلی زیاد استفاده می کنم چون طعمش رو در کالباس خیلی دوست دارم).
اسانس دود مایع: نصف قاشق غذاخوری که اگر هم نبود اشکالی نداره و این تنها به طعم بهترش کمک می کنه.
پسته ی تازه که با مقاطع دایره یی برشش می دیم و یا اگر پسته ی تازه در دسترس نبود از خلال پسته که حدود ۵ دقیقه در آب قرار داده شده استفاده می کنیم: مقداری که دوست دارید.
طرز تهیه:
گوشت ها رو همراه سیر و جعفری خرد شده، ۳ بار چرخ می کنیم . آرد رو با تمام ادویه های خشک مون ۲ بار الک می کنیم و به مرغ یا گوشت اضافه می کنیم، مزه ی مواد رو می چشیم و در صورت تمایل ادویه هایی رو که دوست داریم مجدد اضافه می کنیم. بعد تخم مرغ رو به مواد اضافه می کنیم و همه ی مواد رو در غذاساز می ریزیم و ۵ دقیقه اجازه می دیم تا مخلوط بشن. در طول مدت روشن بودن غذا ساز به تدریج تکه های یخ مون رو با فاصله اضافه می کنیم. سپس روغن مایع رو اضافه می کنیم و بعد از این مرحله، موادمون رو از غذاساز بیرون میاریم. در صورت شل بودن خمیر مقداری آرد اضافه می کنیم و با دست کمی ورز می دیم تا کل مواد به صورت خمیری نه زیاد سفت و نه زیاد شل در بیاد. در مرحله ی آخر پسته و قارچ خرد شده رو هم اضافه می کنیم. سپس همه ی مواد رو روی فویل آلومینیومی می ریزیم و دو سر فویل رو مثل شوکولات خوب می پیچیم و می بندیم. سپس به مدت ۴۵ دقیقه موادمون رو بخار پز می کنیم. بعد از این مدت بلافاصله دور مواد مون رو در حالیکه هنوز از داخل فویل بیرون نیاوردیم، کیسه ی یخ می پیچیم و بعد از خنک شدن در داخل یخچال می گذاریم تا خوب سرد بشه. بعد از سرد شدن به اندازه های دلخواه با چاقوی لیزری برش می دهیم.
منبع : خانوم گل
برچسبها: