کودکان چرا از مدرسه می ترسند ؟

 

کودکان چرا از مدرسه می ترسند ؟

 

علل ترس کودکان از مدرسه

 

ترس از مدرسه یکی از اختلال‌های روانی شایع در دوران مدرسه است که در کودکان دبستانی بیشتر دیده می‌شود. بسیاری از کودکان هنگام جدا شدن از والدین ناراحت می‌شوند به‌خصوص در خانواده‌هایی که حمایت افراطی از کودک انجام می‌شود. حمایت افراطی این پیام را به کودک می‌دهد: «محیط خطرناک است و تو ناتوانی!»

برخی کودکان هنگام جدا شدن از مادر اضطراب بسیار شدیدی پیدا می‌کنند. گاهی کودک در خانه هم مانند سایه مادرش را دنبال می‌کند تا به این وسیله بر اضطراب خود غلبه ‌کند. چنین کودکانی به جدا شدن از مادر و خانه، تمایلی نشان نمی‌دهند چون به شدت به مادر وابسته‌اند. اضطراب جدایی به‌صورت‌های گوناگون مانند بی‌اشتهایی، دردهای شکمی، حالت تهوع، مشکلات خواب، سردرد و کابوس‌های شبانه خود را نشان می‌دهد.

در صورت بروز علایم اضطراب جدایی در نوجوانان، باید بررسی و درمان جد‌ی‌تر باشد زیرا در برخی موارد علایم اولیه افسردگی نوجوانان همین اضطراب جدایی است.

علل هراس از مدرسه
کودک به جزییات همه قوانین و مقررات مدرسه واقف نیست و تهدید و ترساندن او می‌تواند مشکل‌آفرین باشد بنابراین هرگز به او نگویید: « اگر غذا نخوری به معلمتان خواهم گفت.»

هراس از مدرسه، ترس شدیدی است که فقط در مورد مدرسه وجود دارد و کودک در مکان‌های دیگر می‌تواند دوری از مادر را تحمل کند. این ترس می‌تواند از بخش خاصی از مدرسه، عملکرد تحصیلی یا محیط مدرسه یا در اثر تجربه اتفاق‌های ناخوشایند، مانند آزاردیدن از دوستان در مدرسه یا مشکلاتی در مسیر خانه تا مدرسه باشد. در این موارد پی بردن به علت هراس، برای اقدام‌های درمانی ضروری است.

راه‌حل هراس از مدرسه
برای اینکه ترس فرزندمان را از درس و مدرسه از بین ببریم، می‌توانیم از روش‌های زیر کمک بگیریم:

۱ – برخورد مناسب با کودک در منزل :
چنین کودکانی به نظر دیگران در مورد خود حساس هستند، از سرزنش و مقایسه و تحقیر فرزندتان برای رفتارهایی که دارد پرهیز کنید. دوست‌داشتن او را مشروط به مدرسه رفتن نکنید و وقتی از مدرسه رفتن اجتناب می‌کند، پیام‌های هیجانی مانند «من دیگر مادرت نیستم»، به او ندهید و مساله را شخصی نکنید. کودک نباید حس ‌کند برای خوشحالی مادر باید به مدرسه برود. دلیل مدرسه رفتن را برای کودک می‌توان یک قانون اجتماعی بیان کرد. روابط خانوادگی نیز باید اصلاح شود. لازم است که با همسرتان در مورد لزوم حضور کودک در مدرسه، همسو باشید.

۲ – معرفی تجربه جدیدی به نام مدرسه رفتن :
پیش از شروع مدرسه، حتی هنگام ثبت‌نام، کودک را با خود به مدرسه ببرید. فضای داخل مدرسه را به او نشان دهید و مربی و ناظم مدرسه را معرفی کنید تا آمادگی و آشنایی لازم را به دست بیاورد. در مواردی که کودک از محیط فیزیکی مدرسه وحشت دارد، گذراندن ساعت‌هایی لذت‌بخش در مدرسه می‌تواند به کاهش ترس او کمک کند، پس در روز تعطیل ساعتی‌ را در مدرسه با بازی با او بگذرانید و اجازه دهید نقاط مختلف را جستجو کند و به ایمن بودن محیط پی ببرد. خاطره‌های خوب و شاد مدرسه‌تان را برایش بازگو کنید.

 

با او در مورد مشکلات مدرسه نرفتن یا به دست نیاوردن شغل مناسب در صورت مدرسه نرفتن! صحبت نکنید. با آرامش کودکان را به مدرسه بفرستید و از تاکید‌ و سفارش‌های مختلف بپرهیزید. توجه داشته باشید که اضطراب‌ والدین به فرزندان منتقل می‌شود. اگر کودک را خودتان به مدرسه می‌برید، بهتر است برای تغییر شرایط مراقب دیگر که اغلب پدر است، این وظیفه را به عهده بگیرد.

۳ – وقتی کودک در مدرسه است :
به او توانایی مراقبت از خود در مدرسه را بیاموزید، مثلا چگونه می‌تواند در مدرسه به تنهایی به دستشویی برود. باید بررسی کنید کودک در مدرسه مشکلی نداشته باشد و مورد آزار دیگران قرار نگیرد. آسان جلوه دادن مقررات مدرسه و وجود مربی‌ای که ارتباط خوبی با کودک برقرار کند به آسان‌شدن حضور او در مدرسه کمک می‌کند. عوامل ناراحت‌کننده مانند تنبیه و توبیخ در مدرسه را باید از بین برد. کودک نباید به‌علت گریه کردن تمسخر شود و مربیان مدرسه نباید او را به‌علت گریه کردن به خانه بفرستند.

 

حتی اگر کودک سردرد و سایر علایم اضطراب را نشان داد، باید به مدرسه برود زیرا در این صورت به‌تدریج علایم فروکش خواهدکرد. اگر اجازه دهید در منزل بماند به احتمال قوی علایمش تثبیت خواهند شد اما لازم است مدیر و معلم را در جریان وضعیت او قرار دهید چون این کودکان به توجه خاص نیاز دارند. داشتن مهارت ارتباطی مناسب و دوست‌یابی باعث کسب تجربه‌های مثبت وی می‌شود. با دادن مسوولیت‌ اجتماعی به کودک کمک کنید بتواند بهتر ارتباط برقرار کند و نیازهایش را بیان کند. داشتن مسوولیتی در کلاس درس حضور او را در مدرسه هدفمند خواهد کرد.

۴ – وقتی کودک از مدرسه برمی‌گردد :‌
وقتی کودک از مدرسه به منزل برمی‌گردد، حتما باید یکی از اعضای خانواده در کنار او باشد. پس از انجام تکالیف و درس خواندن، اجازه دهید اوقات فراغت، بازی و استراحت داشته باشد. او می‌تواند در بازی دلیل ترسش از مدرسه را از زبان عروسکش بیان کند و دانستن این علت به حل مشکل وی کمک خواهدکرد. اجازه دهید کودک درباره احساسش در مورد مدرسه صحبت کند.

 

برخی والدین تحمل دیدن احساسات منفی مثل ناراحتی و اضطراب را در فرزندشان ندارند و اجازه بیان آن را به فرزندشان نمی‌دهند در حالی که کودکان به‌دلیل قدرت کمتر تحمل استرس، ممکن است این علایم را بیشتر نشان دهند. از مدرسه برای ترساندن و تنبیه استفاده نکنید. مثلا نگویید: «اگر درس نخوانی، به معلمت می‌گویم.» کودک را برای مدرسه رفتن تشویق کنید و اگر در خانه ماند، اجازه بازی و تماشای تلویزیون را در ساعت‌هایی که باید در مدرسه باشد، به وی ندهید و ضمنا خود را از گرفتن مشورت بی‌نیاز نبینید.

 

منبع : سلامت – بیتوته


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 16 مهر 1392برچسب:, | 15:9 | نویسنده : ژیلا |

الف : بسیار نزدیک بودن بازو به بدن  

                                                ب  : بسیار سفت گرفتن شست

کج نویسی بیش از حد                      ج  : دور بودن خیلی زیاد نوک مداد از انگشتان

                                                 د : صحیح نبودن جهت کاغذ

                                                ه : درست نبودن جهت حرکت قلم

 

الف : بسیار دور بودن بازو از بدن

 

                                                    ب : بسیار نزدیک بودن انگشتان به سر قلم

راست نویسی بیش از حد                      ج : هدایت قلم به تنهایی توسط انگشت سبابه

                                                    د :ناصحیح بودن جهت کاغذ

 

                                                      الف : فشار دادن بیش از انگشت سبابه

           پرفشار نوشتن                        ب : استفاده از قلم نا مناسب

                                                    ج : نازک بودن بیش از حد قلم

 

                                                                    الف : بیش از حد اوریب یا راست نگهداشتن قلم

کم رنگ نویسی بیش از حد                       ب : چرخش نوک قلم به یک سمت

                                                                    ج : قطر بیش از حد قلم

 

                                                        الف : سفت بودن بیش از حد شست

زاویه دار نویسی بیش از حد                     ب : بیش از حد شل نگهداشتن قلم

                                                       ج : حرکت بیش از حد کند قلم

 

                                                         الف : نبود آزادی حرکت

نامرتب نویسی بیش از حد                        ب : حرکت بیش از حد کند دست

                                                        ج : محکم گرفتن قلم

                                                        د : نادرست یا ناراحت بودن وضعیت

 

                                                     الف : پیشرفت بیش از حد سریع قلم به سمت چپ

فاصله گذاری بیش از حد :

                                                     ب : حرکت بیش از حد و سریع جانبی

 

علل مهم نارسانویسی

در مباحث نظری ، برخی علل مهم نارسانویسی اینگونه معرفی شده

1-      عدم مهارت پایه ای مانند چرخاندن ، فشاردادن ، گرفتن و امثال آن.

2-      عدم رشد مهارت ها و هماهنگی های حرکتی و حرکتهای ظریف که برای نوشتن ضروری هستند.

3-      عدم حرکت مناسب انگشتان .

4-      عدم هماهنگی چشم و دست

5-      عدم کنترل بازو، دست و عضلات انگشتان

6-      عدم یادگیری مفاهیم پایه ای مانند : بالا و پایین ، زیر و رو

7-      وضعیت قرار گرفتن نامناسب کاغذ و بدن به هنگام نوشتن

8-      فاصله نامناسب سر کودک با کاغذ

9-      استفاده از میز و صندلی و مداد مناسب

10-  در دست گرفتن مداد به صورت نامناسب

11-  عدم توانایی در طراحی فرم صحیح ترسیم هر یک از حروف و کلمات در ذهن

12-  دشواری در حفظ تجارب و تاثیرات دیداری

13-  بی قراری و پر تحرکی

14-  نداشتن انگیزه کافی برای خوب نوشتن

15-  تاخیر در تکلم

16-  فقر یا نارسایی آموزش

17-  اشکال در تبدیل و انتقال ادراک حس دیداری به حرکتی

18-  خطا در ادراک و واژه ها

19-  عدم هماهنگی کلی بدن

 

 

این مطالب برگرفته از کتاب اختلالات  دیکته نویسی دکتر تبریزی می باشد


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 16 مهر 1392برچسب:, | 12:22 | نویسنده : ژیلا |

 

آشنایی با راه‌های علاقه‌مند کردن کودکان به درس خواندن                      

 کمک به علاقه کودک به یادگیری

کودک از همان اوان کودکی، میل به یادگیری را نشان می‌دهد؛ بدنش را لمس می‌کند، و بعد اشیایی که در اطرافش وجود دارند را در دستانش می‌گیرد. اولین نقشی که والدین در این زمینه دارند این است که به این کنجکاوی طبیعی کمک کنند. این کمک خیلی زود از سنین بسیار پایین آغاز می‌شود. دونالد وینیکوت، متخصص اطفال و روان‌درمانگر انگلیسی از یک بازی که آن‌را «معرفی اشیاء» می‌نامد، صحبت می‌کند: اشیاء را به کودک نشان می‌دهید و در عین حال نام آنها را همراه با لبخند بر زبان می‌آورید، سپس به او اجازه می‌دهید آن‌را در دستانش بگیرد. بعد‌ها وقتی کودک بزرگتر شد مثلا طی سفر یا بازدید از موزه‌ها او را به فرهنگ علاقه‌مند می‌کنید... کودک باید ایفاگر نقش بماند و پدر و مادر در تکامل و پیشرفتش از او حمایت کنند.

نقش معلم را برایش ایفا نکنید

در مهد کودک و دوران ابتدایی، بین نقش والدین و معلم تقریبا تفاوتی وجود ندارد: برای کودک کتاب می‌خوانند، شمردن را به او یاد می‌دهند و او را تشویق می‌کنند نقاشی بکشد... اما لازم است همگام با رشد کودک، نقش والدین و معلمان از یکدیگر مشخص شود. این بدان معنا نیست که خود را از آموزش به کودک منع کنیم بلکه از ایفاکردن نقش معلم خودداری کنیم. چنانچه خواسته شما از فرزندتان بیش از حد باشد و همه چیز حالت تربیتی و آموزشی داشته باشد، قطعا این خطر وجود دارد که او را نسبت به هر گونه یادگیری دلزده کنید. علاوه بر آن، در رابطه پدر و مادر- فرزندی، رابطه عاطفی از اهمیت بسیارزیادی برخوردار است. پدر یا مادر می‌خواهند آمال و آرزوهای خود یا روند دوران تحصیلی خودشان را در مورد دختر یا پسرشان پیاده کنند. فرزند برای آنکه نسبت به پدر و مادر و معلمش «وفادار»بماند، سعی می‌کند خواسته آنان را عملی کند و در این‌صورت احتمال دارد دچار تعارض شود.

علاقه‌مندی به تحصیل کودک

برای یک کودک، علاقه داشتن به تحصیل او به معنای علاقه داشتن به خود او است.اما زندگی تحصیلی او در کتاب و دفترش خلاصه نمی‌شود. صحبت در مورد مدرسه این فرصت را به او می‌دهد تا در مورد دوستانش، معلمان، فعالیت‌هایش، مشکلاتش، رویاهایی که در مورد شغل آینده‌‌اش در سر دارد و... با او گفت‌وگو کنید.

خصوصیات او را بشناسید

از طریق این گفت‌وگوها، پدر و مادر موفق می‌شوند به علائق، نقاط ضعف و قوت فرزندشان پی ببرند. به عبارتی، فرزند خود را همانگونه که هست بشناسند، نه آنگونه که تصور می‌کنند هست یا می‌خواهند باشد. بدین‌ترتیب از تحمیل خواسته‌های شخصی و روند تحصیلی خود به او خودداری می‌کنیم.

اهداف مشخصی را با او تعیین کنید

موفقیت تحصیلی کودک شامل «قراردادی» است که بین او و والدینش گذاشته می‌شود و بر مبنای اهدافی مشخص و قابل‌دسترس است؛ مثلا «در این ساعت باید کارهایت را انجام داده باشی»، «قبل از اینکه دوباره بهت سر بزنم، باید برنامه‌ای بریزی و نوشتنی‌هایت را نوشته باشی»، «قبل از پایان 3ماه، در این درس باید پیشرفت کرده باشی» و... موعد مقرری که هریک از طرفین باید آن‌را رعایت کنند کمک می‌کند تا کودک کنترل زمان را یاد بگیرد و کارش را به‌طور سازنده و با انگیزه دنبال کند.

درس خواندن را برایش معنادارکنید

برای آنکه کودک برای درس خواندن انگیزه داشته باشد و احساس مسئولیت کند باید درک کند که برای پدر و مادرش درس نمی‌خواند بلکه این کار را برای خودش انجام می‌دهد تا به هدفی شخصی دست یابد. همچنین او باید قادر باشد بین زندگی کنونی‌‌اش به‌عنوان دانش‌آموز و زندگی آینده‌‌اش به‌عنوان فردی بزرگسال ارتباط ایجاد کند و از کودکی برنامه یا رؤیای شغل آینده‌‌اش را در ذهن بپروراند.«می‌خواهی یک دامپزشک بشوی؟ درس علوم خیلی برایت مهم است»، «یک خبرنگار بزرگ؟ یادگیری زبان‌های خارجی به تو کمک می‌کند»... البته این بدان معنا نیست که او را دربند برنامه‌ای دست نیافتنی و غیرعینی کنید بلکه به او کمک کنید تا به تلاش‌هایی که مدرسه از او می‌خواهد، معنا ببخشد.

به او یاد دهید زمان را اداره کند

اغلب بچه‌ها وقتی عادت می‌کنند تکالیفشان را به‌طور نامنظم انجام دهند، عاجز می‌شوند. ازاین رو باید خیلی زود به آنها ریتم منظم کاری داد. وقتی کودک از مدرسه به خانه برمی‌گردد، چه زمانی بیشتر احساس راحتی می‌کند تا تکالیفش را انجام دهد؟ با درنظر گرفتن علائق او و محدودیت‌های خانواده، یک ساعت مشخص را برایش تعیین کنید. بدین‌ترتیب کودکی که از همان کلاس اول هر روز بعد از خوردن عصرانه به خواندن عادت کند، بعد‌ها نیز راحت‌تر می‌تواند وقت بیشتری را به‌‌طور منظم به انجام تکالیف مدرسه‌‌اش اختصاص دهد.

برای انجام تکالیف محیط مناسبی برایش فراهم کنید

بستگی به انتخاب خود کودک دارد؛ داخل آشپزخانه، داخل اتاقش یا مکانی که همه افراد خانواده دور و بر او هستند... . بعضی از بچه‌ها بیشتر از بچه‌های دیگر نیاز دارند تا با حضور والدینشان احساس حمایت کنند. اما در کل، هر چه کودک بزرگ‌تر شود، برای انجام تکالیفش بیشتر به تنهایی نیازدارد. بنابراین روش درست، آن است که از این استقلال حمایت کنیم: برای آنکه مطمئن شوید تکالیفش را انجام داده او را«نپایید» بلکه نشان دهید که به او اعتماد دارید؛ در عین حال نشان دهید که برای پاسخگویی به سؤالاتش در دسترس و مراقب ادامه روند تحصیلی‌‌اش هستید.

به جای قضاوت کردن بر او نظارت کنید

در هر حالتی، کودک باید تکالیفش را خودش به تنهایی انجام دهد. چنانچه تکالیفش را «به جای او» انجام دهید، باعث می‌شود همه اعتمادی که به قابلیت‌هایش برای پیشرفت کردن دارد را از دست بدهد و در حالی‌که اجازه نمی‌دهید پیامدهای اشتباهاتش را تجربه کند، او را بی‌مسئولیت بارمی‌آورید. پدر و مادر بنا به درخواست کودک و برای آنکه ببینند تکالیفش را به اتمام رسانده است باید مداخله کنند. این نظارت فرصتی است تا نقاط ضعف دانش آموز را مشخص کنند و به‌ویژه نشان دهند که شاهد تلاش‌ها و زحمات او هستند. هیچ قضاوتی در مورد او نکنید، نمرات کلاسی‌‌اش کفایت می‌کند. همچنین افکاری از این دست را کنار بگذارید: «تو هیچی نفهمیدی»، «تومی‌تونستی بهتر از اینها کار کنی» و... . به جای گفتن «تو» ترجیحا عباراتی بدون منظور به‌کار برید که او را برای اصلاح خود تشویق می‌کنند؛ مثلا، به جای آنکه بگویید: «تو 3بار اشتباه کرده‌ای» بگویید: «3 اشتباه وجود دارد» و به‌خصوص فراموش نکنید که به ازای هر موفقیت به او تبریک بگویید.

نقاط قوتش را بازشناسید

اغلب پدر و مادرها در حالی‌که فراموش می‌کنند نقاط قوت فرزندشان را بشناسند، روی نمرات بد او تمرکز می‌کنند. زبان، هنرهای تجسمی، جغرافی، ورزش و...، هیچ درسی نباید بی‌ارزش شمرده شود. همچنین می‌توان از طریق دروسی که فرزندتان بر آنها تسلط دارد، او را به سمت دروسی که در آنها مشکل دارد سوق دهید؛ علاقه او به هنرهای تجسمی فرصتی است تا او را به تاریخ علاقه‌مند کنید. علاقه او به ورزش باعث می‌شود تا در مورد نیرو، زمان و فاصله با او صحبت کنید و اهمیت ریاضی را به او نشان دهید.

 

برایش الگو باشید

چرا کودک وقتی از مدرسه به خانه برمی‌گردد باید تکالیفش را انجام دهد درحالی‌که پدر و مادرش وقتی از سر کار به خانه بازمی‌گردند تلویزیون تماشا می‌کنند؟ چرا کودک باید بخواهد برای درس و مدرسه تلاش کند درحالی‌که می‌شنود که پدر و مادرش حرف‌های خوبی در مورد کارشان نمی‌زنند؟ چرا وقتی‌که پدر و مادرش مطالعه نمی‌کنند، کودک باید کتاب بخواند؟ لازم است بین خواسته و توقعی که از فرزندمان داریم و عملی که خود انجام می‌دهیم انسجام وجود داشته باشد. برای آنکه فرزندتان را به درستی طی دوران تحصیلی‌‌اش همراهی کنید، ابتدا باید خودتان در زندگی روزانه برایش یک الگو باشید.

به جای اینکه نگران شوید درک کنید

کجا مشکل داشته؟ چه چیزی را نفهمیده؟ چه کار کنیم تا دوباره این اشتباهات را تکرار نکند؟ اگر بنا باشد که با دیدن فقط یک نمره بد نگران نشویم، خوب است که در مورد علت‌های آن به روشنی و فورا با کودک و درصورت لزوم با معلمش صحبت کنیم. زیرا اگر مشکلات را به حال خود رها کنیم، احتمال دارد که یا نسبت به کودک خیلی «سختگیر» شویم یا بیش از حد او را به حال خودش رها کنیم. «هیچ کاری نمی‌شه کرد»، «هر کار بکنی، هیچی از ریاضی سرش نمی‌شه»؛ این دو برخورد انگیزه کودک برای درس خواندن را به شدت از بین می‌برد.

 

psychologies.com


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 16 مهر 1392برچسب:, | 12:2 | نویسنده : ژیلا |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.